loading...
اسلام آنلاین
اسلام آنلاین بازدید : 507 سه شنبه 21 اسفند 1397 نظرات (1)

هر سوره‌ای در قرآن دارای یک نام ویژه یا دو نام یا چند نام می‌باشد. نام سوره‌ها غالبا از مطلبی گرفته شده است که در آن سوره بیشتر مورد توجه بوده است. چنانچه سوره بقره از آن جهت به این نام نامیده شده که جریان گاو بنی اسرائیل بیش از هر مطلب دیگر در این سوره مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. و سوره انعام از آن جهت به این نام خوانده شده است که در آن راجع به چهار پایان و احکام آنها مفصل‌تر از سوره‌های دیگر بحث شده است.

سوره مائده بدان لحاظ این نام را گرفته است که در آن از نزول مائده آسمانی به پیشنهاد حواریون حضرت عیسی علیه‌السلام سخن به میان آمده است که در غیر از این سوره از موضوع یاد شده ذکری نرفته است. اکثر دانشمندان علوم قرآنی برآنند که هر سوره‌ای در زمان پیغمبر گرامی دارای نام یا نامهایی بوده که از طریق وحی معین و مشخص شده است و پس از رحلت آن حضرت در طی زمانها بعضی سوره‌ها به لحاظ مناسبات و خصوصیات دارای نامها و عنوانهای دیگری شدند که در این مبحث اسامی سوره‌هایی را که دارای دو نام و یا چند نامند بترتیب قرآنهای موجود می‌آوریم

 


منبع اسلام آنلاین

اسلام آنلاین بازدید : 700 دوشنبه 13 اسفند 1397 نظرات (0)

سید علی خامنه‌ای

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
لزوم بازبینی برای تغییرات صورت گرفته در این صفحه.نمایش/پنهان کردن جزئیات
 
پرش به ناوبری پرش به جستجو
«خامنه‌ای» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها، خامنه‌ای (ابهام‌زدایی) را مشاهده کنید.
سید علی خامنه‌ای
Ali Khamenei crop.jpg
 ویرایش پست
دومین رهبر ایران
شروع به کار
۱۴ خرداد ۱۳۶۸
رئیس جمهور اکبر هاشمی رفسنجانیسید محمد خاتمیمحمود احمدی‌نژادحسن روحانی
پس از سید روح‌الله خمینی
سومین رئیس‌جمهور ایران
مشغول به کار
۱۷ مهر ۱۳۶۰ – ۲۵ مرداد ۱۳۶۸[۱]
نخست‌وزیر میرحسین موسوی
رهبر سید روح‌الله خمینی
پس از محمدعلی رجایی
پیش از اکبر هاشمی رفسنجانی
اولین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
مشغول به کار
۱۸ بهمن ۱۳۶۶ – ۱۴ خرداد ۱۳۶۸
رهبر سید روح‌الله خمینی
پیش از اکبر هاشمی رفسنجانی
نماینده مجلس خبرگان رهبریدوره اول
مشغول به کار
۲۴ مرداد ۱۳۶۲ – ۱۴ خرداد ۱۳۶۸
حوزه انتخاباتی استان تهران
اکثریت ۲٬۸۰۰٬۳۵۳ (۸۸٪)[۲]
نماینده مجلس شورای اسلامیدوره اول
مشغول به کار
۷ خرداد ۱۳۵۹ – ۲۱ مهر ۱۳۶۰
حوزه انتخاباتی تهران، ری و شمیران
اکثریت ۱٬۴۰۵٬۹۷۶ (۶۵٫۱٪)[۳]
اطلاعات شخصی
زاده
سید علی حسینی خامنه

۲۴ تیر ۱۳۱۸ (شناسنامه)
۲۹ فروردین ۱۳۱۸[۴] (۷۹ سال)
مشهد، ایران
ملیت ایرانی
حزب سیاسی حزب جمهوری اسلامی (۱۳۵۷–۱۳۶۶)جامعه روحانیت مبارز (۱۳۵۶–۱۳۶۸)
همسر(ان) منصوره خجسته باقرزاده
فرزندان سید مصطفیسید مجتبی (۱۳۴۸)سید مسعود (۱۳۵۳)سید میثم (۱۳۵۷)سیده بشری (۱۳۵۹)سیده هدی (۱۳۶۰)
مادر خدیجه میردامادی
پدر سید جواد خامنه‌ای
خویشاوندان سید محمد (برادر)،سید هادی (برادر)،سید حسن (برادر)سیده بدری (خواهر)علی تهرانی (شوهر خواهر)
اقامتگاه بیت رهبری، تهران
هیئت دولت دولت سوم، دولت چهارم
امضا
وبگاه وبگاه رسمی
خدمات نظامی
وفاداری ایران
خدمت/شاخه سپاه پاسدارانستاد جنگ‌های نامنظم
سال‌های خدمت ۱۳۵۸؛ ۱۳۵۹–۱۳۶۰؛[۵]۱۳۶۰–۱۳۶۲؛ ۱۳۶۸–تاکنون
فرمانده سپاه پاسداران[۶]قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا
جنگ‌ها/عملیات‌ها شورش ۱۳۵۷ کردهاجنگ ایران و عراق
پیشینه فقهی
دین اسلام
مذهب شیعه دوازده‌امامی
زمینه‌ها اصول فقه، تفسیر قرآن
تحصیلات درس سطح، درس خارج
محل تحصیل حوزه علمیه قمحوزه علمیه نجفحوزه علمیه خراسان
استادان
مرتبه حوزوی آیت‌الله العظمی

سید علی حسینی خامنه[۱۰] (زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۱۸،[۴] مشهد) معروف به سید علی خامنه‌ای، روحانی مسلمان، مجتهد، مرجع تقلید شیعی و امام جمعهٔ تهران[۱۱] و دومین رهبر ایران است. وی طبق اصول ۱۰۷ و ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عالی‌ترین مقام کشور و فرمانده کل نیروهای مسلح محسوب می‌شود.[۱۲] او رئیس بنیاد دائرةالمعارف اسلامی نیز هست.[۱۳]

خامنه‌ای از ۴ سالگی در مکتب خانه شروع به تحصیل کرد. سپس به مدرسهٔ ابتدایی رفت و بعد از پایان تحصیلات ابتدایی وارد حوزهٔ علمیه شد. تحصیلات کلاسیک را نیز تا سال دوم متوسطه ادامه داد. او تحصیلات حوزوی خود را در حوزه‌های علمیهٔ مشهد، نجف و قم فرا گرفت. حدود ۱۸ سال داشت که از سید محمدهادی میلانی اجازه روایت را کسب کرده بود.[۱۴]

خامنه‌ای در نوجوانی با سید مجتبی نواب صفوی طلبه و بنیان‌گذار و رهبر جمعیت فدائیان اسلام آشنا شد. به گفتهٔ خودش اولین جرقه‌های انگیزش انقلابی اسلامی توسط نواب صفوی در وی به وجود آمد.[۱۵] نخستین دیدار وی با روح‌الله خمینی در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت.[۱۴] آشنایی و دیدار با روح‌الله خمینی، باعث تقویت روحیهٔ انقلابی سیدعلی خامنه‌ای شد. او در راستای اهدافِ نهضت خمینی، به فعالیت‌های ضد حکومت پهلوی ادامه داد و در جریان این مبارزات، شش بار توسط حکومت پهلوی بازداشت شد. در سال ۱۳۵۶ ژاندارمری، او را به مدت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد که با اوج‌گیری اعتراضات مردمی در سال ۱۳۵۷ این حکم بی‌اثر شده و وی به تهران بازگشت.[۱۶]

پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷، سید علی خامنه‌ای عضوی از شورای انقلاب، امام جمعه تهران، و معاون وزیر دفاع شد. پس از آن، یک دوره نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و دو دوره رئیس‌جمهور ایران شد. بعد از مرگ روح‌الله خمینی در سال ۱۳۶۸ مجلس خبرگان او را به عنوان دومین رهبر ایران انتخاب کرد. او از سال ۱۳۷۳ به عنوان یکی از مراجع تقلید شیعیان مورد قبول جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام شده[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] اما برخلاف عرف، تا کنون به جای انتشار توضیح المسائل، تنها به انتشار استفتائات اکتفا کرده‌است.[۲۱]

مجلهٔ فوربس خامنه‌ای را هجدهمین رتبه در فهرست قدرتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۵ ارزیابی کرد.[۲۲] اکبر گنجی در مجلهٔ فارن افرز می‌نویسد که خامنه‌ای از زمان رهبر شدنش تاکنون، از راه‌های متفاوتی برای افزایش نفوذش در بخش‌های مختلف نظام ایران پس از انقلاب استفاده کرده‌است.[۲۳]

محتویات

اوان زندگی

زادروز

این مقاله بخشی از رشته مقالات دربارهٔ سیاست در ایران است
سیاست در ایران
Emblem of Iran.svg
نظام جمهوری اسلامی ایران

نشان درگاه درگاه ایران


سید علی خامنه‌ای در سال ۱۳۱۸ در مشهد به دنیا آمده‌است.[۲۴][۲۵] در شناسنامه، تاریخ تولد وی ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ ثبت شده‌است که با ۱۶ژوئیهٔ ۱۹۳۹ برابر است، اما خود وی، تاریخ صحیح زادروز را ۲۹ فروردین ماه آن سال می‌داند.[۲۶][۲۷]

در دوران نوجوانی

خانواده

جد بزرگ وی سید محمد حسینی تفرشی از سلسله سادات افطسی است. شجره وی به سلطان سید احمد می‌رسد که با پنج واسطه از اخلاف علی بن الحسین، پیشوای چهارم شیعیان، است.[۲۸] پدر سید علی خامنه‌ای، سید جواد و پدربزرگ پدریش سید حسین خامنه‌ای از روحانیان آذری مقیم نجف بودند و نیایش از تفرش به آذربایجان هجرت کرده‌بود. سید حسین خامنه در شمار فقها و مدرسان برجسته حوزه علمیه نجف به‌شمار می‌آمده‌است. سید حسین همچنین از مدرسان مدرسه علمیه طالبیه تبریز بوده‌است و امامت مسجد جامع آن شهر را نیز به عهده داشته‌است.[۲۸] پدر وی سید جواد خامنه‌ای زاده نجف است. وی در کودکی از نجف به تبریز آمده‌است. پس از به پایان رساندن دروس مقدماتی حوزه در نجف، در بازگشت به ایران در مشهد اقامت می‌گزیند و در کنار تدریس، به عنوان امام جماعت مسجد صدیقی‌های بازار مشهد فعالیت می‌کند. وی امام جماعت مسجد گوهرشاد نیز بود.[۲۸] عموی وی، سید محمد خامنه‌ای، و شوهر عمه‌اش، محمد خیابانی، از طرفداران جنبش مشروطه ایران بوده‌اند.[۲۸][۲۹]

مادرش خدیجه میردامادی (۱۲۹۱–۱۳۶۸)،[۳۰] تنها دو ماه بعد از شروع رهبری او درگذشت. وی دربارهٔ مادرش چنین گفته‌است: «مادرم خانمی بود بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظشناس –البته نه به معنای علمی، بلکه به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ–، با قرآن کاملاً آشنا بود».[۳۱] او دختر هاشم میردامادی بود، که اصالتاً اصفهانی و مقیم مشهد بود. سید هاشم نجفی میردامادی از مفسران قرآن و امام جماعت مسجد گوهرشاد بوده‌است، که در زمان رضا شاه به علت اعتراض به کشتار مردم در واقعه مسجد گوهرشاد، به سمنان تبعید می‌شود.[۲۸] به گفته علی اکبر ولایتی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی سلسله نسب سید علی خامنه‌ای از سوی مادر به امام جعفر صادق، پیشوای ششم شیعیان، می‌رسد.[۲۸] بنابر گفته برخی منابع، پدر بزرگ مادری وی، زاده و بزرگ‌شدهٔ نجف و دانش‌آموختهٔ حوزهٔ علمیهٔ نجف و نیز از سادات میردامادی اصفهانی و مشخصاً نجف‌آبادی بود. او حدوداً در ۴۰ سالگی به ایران مهاجرت کرد و در مشهد به تبلیغات مذهبی و تحصیل و تدریس و نوشتن کتاب‌های اسلامی مشغول بود. وی سالیان بسیار امام جماعت مسجد جامع گوهرشاد بود و به تفسیر قرآن اشتغال داشت و کتاب تفسیر قرآن خلاصةالبیان را نوشت. او در زمان کشف حجاب در حکومت رضاشاه در مسجد گوهرشاد مشهد مبارزاتی کرد و پس از مخالفت با این طرح به سمنان تبعید شد.[۳۲]

سید جواد خامنه‌ای از ازدواج اولش سه دختر به نام‌های علویه، بتول و فاطمه داشت که همگی فوت کرده‌اند. پس از درگذشت همسر اولش با خدیجه میردامادی، ازدواج کرد که از این ازدواج دارای ۴ پسر (سید محمد، سید علی، سید هادی و سید حسن) و یک دختر (بدری شد.[۳۳][۳۴]

سید محمد، فرزند ارشد سید جواد، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بود و در حال حاضر ریاست بنیاد حکمت اسلامی صدرا را بر عهده دارد. سیدهادی، برادر کوچکتر سیدعلی، نیز روحانی و فعال سیاسی عضو مجمع روحانیون مبارز است، که در سال ۱۳۷۹ روزنامهٔ حیات نو را منتشر کرد، که بعداً به دستور دادگاه ویژهٔ روحانیت توقیف شد.[۳۵][۳۶] خواهر تنی او بدری همسر علی تهرانی است. علی تهرانی روحانی فعّال در دوران انقلاب بود که به مجاهدین خلق گرایید و به عراق پناهنده گشت. او در سال ۱۳۷۴ به همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت.[۳۷][۳۸] کوچکترین برادر او، سید حسن، مسئول هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت نفت و نمایندهٔ وزیر نفت در این هیئت،[۳۹] و عضو شورای پروانه نمایش است.[۴۰]

سید علی خامنه‌ای متأهل و دارای ۶ فرزند است. همسر وی منصوره خجسته باقرزاده نام دارد. نام دخترانش بشری و هدی، و پسرانش مصطفی ،مجتبی، مسعود (محسن) و میثم است.[۴۱][۴۲] بشری همسر محمدجواد گلپایگانی فرزند محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است.[۴۳] هدی، همسر مصباح‌الهدی باقری کنی فرزند محمدباقر باقری کنی است.[۴۴] مجتبی با دختر غلامعلی حداد عادل ازدواج کرده‌است.[۴۵] مصطفی با دختر عزیزالله خوشوقت و مسعود نیز با فرزند محسن خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده‌است.[۴۳] میثم داماد محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران است.[۳۰] به گفته احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه ای دفتر سید علی خامنه‌‌‌ای، هر چهار پسر وی تحصیلات حوزوی دارند و پدر آنها را از فعالیت اقتصادی منع کرده‌است. سید مصطفی به تدریس سطوح عالیه حوزوی نظیر مکاسب و کفایه در قم اشتغال دارد.[۴۶]

دوران کودکی و تحصیل

او از دوران کودکی در خانواده‌ای فقیر پرورش یافت[۴۷] وی می‌گوید که دوران کودکی اش در فقر گذشت و تا چهار پنج سالگی در خانه ای نسبتاً کوچک در محله ای فقیرنشین در مشهد ساکن بود که فقط یک اتاق و یک زیرزمین داشت. بعداً جمعی از ارادتمندان به سیدجواد خامنه ای زمین کوچکی را در کنار آن خانه خریدند و هدیه کردند و خانه دارای سه اتاق شد.[۴۸]

او تحصیل را از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد در مکتبخانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد؛ و پس از مدتی دورهٔ دبستان را در نخستین مدرسهٔ اسلامی مشهد، به نام دارالتعلیم دیانتی گذراند.[۴۹] در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد.

تحصیلات حوزوی

هم‌زمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دورهٔ دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسهٔ سلیمان‌خان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسهٔ نواب رفت و دورهٔ سطح را در آن به پایان برد. هم‌زمان با تحصیلات حوزوی دورهٔ دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد.[۵۰] پس از گذراندن دوره مقدمات، و خواندن جامع المقدمات و صرف و نحو، وارد حوزه علمیه مشهد شد و توانست تحصیلات خود در علوم دینی را در مدرسه سلیمان خان ادامه دهد و پس از رفتن به مدرسه نواب، دروس سطح را در آنجا به پایان برساند.[۲۸][۵۱]

وی کتب ادبی از قبیل جامع المقدمات، سیوطی، مغنی را نزد مدرّسان مدرسهٔ سلیمان خان و نوّاب خواند. پدر نیز بر درس فرزندانش نظارت می‌کرد. کتاب معالم را نزد سید جلیل حسینی سیستانی در همان دوره خواند. سپس شرایع الاسلام و شرح لمعه را مشترکاً نزد پدر و آقا میرزا مدرس یزدی آموخت و رسائل و مکاسب را در حضور هاشم قزوینی. بقیهٔ دروس سطح فقه و اصول را نزد خود پدر خواند و دورهٔ مقدمات و سطح را در پنج سال و نیم به اتمام رساند. در دروس خارج فقه سید محمد هادی میلانی نیز شرکت جست.[۲۸] در زمینهٔ منطق و فلسفه، کتاب منظومهٔ سبزواری را ابتدا از میرزا جوادآقا تهرانی و بعدها نزد رضا ایسی خواند.[۵۲]

همچنین خامنه‌ای در سال ۱۳۸۸ پیشنهاد اخذ مدرک دکترای افتخاری را که از طرف استادان و رئیس دانشگاه تهران مطرح شد را رد کرد[۵۳]

سیدعلی خامنه‌ای، از شاگردان سید محمدهادی میلانی بود.[۵۴] وی از طرف سید محمد هادی میلانی اجازه روایت نیز دریافت کرده‌است.[۲۸]

سید علی خامنه‌ای از سن هجده‌سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد سید محمدهادی میلانی از مراجع وقت آغاز کرد. در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عازم نجف شد. در مدت اقامت کوتاه خود از دروس سید محسن حکیم و ابوالقاسم خویی و سید محمود حسینی شاهرودی بهره برد. او با مشاهدهٔ وضعیت تحقیق و تدریس در نجف تصمیم به تحصیل در آن شهر گرفت، ولی به دلیل مخالفت پدر پس از هفت ماه به ایران بازگشت.[۵۵] از دیگر اساتیدی که وی توانست پس از رفتن به نجف از محضرشان استفاده کند، می‌توان به افرادی همچون میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی اشاره کرد.[۲۸]

پس از آن از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه مشغول شد. وی همچنین در قم نزد استادانی همچون سید محمدحسین طباطبایی، سید روح‌الله خمینی، سید محمد محقق داماد و مرتضی حائری یزدی کسب علم کرده‌است.[۲۸] در سال ۱۳۴۳ یک چشم پدرش براثر بیماری آب مروارید نابینا شد. پس از آن به‌رغم علاقه‌اش به تحصیل در قم، برای مراقبت از پدر به مشهد بازگشت و تا سال ۱۳۴۷، در همان‌جا درس‌آموزی خود را با شرکت در دروس استادانی چون میلانی ادامه داد. در کنار آن به کتاب‌های فقه و اصول و معارف دینی به طلاب و دانشجویان می‌آموخت.[۵۵]

به نوشته آبراهامیان، بعد از برگزیده شدن «حجت‌الاسلام سیدعلی خامنه‌ای» به عنوان رهبر ایران، رسانه‌های حکومتی، او و همکارش «حجت‌الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی» را به عنوان آیت‌الله معرفی کردند.[۵۶] وبگاه صالحات ادعا می‌کند که اجتهاد وی در سال ۱۳۶۹ یک سال پس از درگذشت خمینی و انتصاب وی به عنوان رهبری، توسط ۷ آیت‌الله به‌طور رسمی و عمومی تأیید شد.[۵۷]

تدریس

سید علی خامنه‌ای از زمان حضور در مشهد به کار تدریس مشغول بوده‌است. ابتدا تدریس در سطوح عالی یعنی رسائل، مکاسب و کفایه را انجام می‌داده‌است. وی پس از انقلاب نیز در طول دوره ریاست جمهوری اش درس تفسیر را ادامه می‌داد. از سال ۱۳۶۹ به این سو وی تدریس دروس خارج فقه را تا کنون ادامه داده‌است.[۲۸]

فعالیت‌های انقلابی

سابقه کنش‌های سیاسی وی برگرفته از سابقه خاندان اوست که زمینه‌ای سیاسی و مذهبی را فراهم ساخته بوند. اولین بارقه برای ورود وی به فعالیت سیاسی با دیدن نواب صفوی در مشهد آغاز شده‌است. سیدعلی خامنه‌ای خود را «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی، انقلابی سید روح‌الله خمینی» می‌داند. گرچه اولین دیدار وی با روح‌الله خمینی در ۱۳۳۶ صورت پذیرفته اما شخصیت سیاسی روح‌الله خمینی در جریان طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی برای سید علی هویدا می‌شود.[۲۸]

همان وقت جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد.

در سال ۱۳۳۱ هنگامی که نوّاب صفوی با عدّه‌ای از فدائیان اسلام به مشهد رفته‌بود و در مدرسهٔ سلیمان خان، سخنرانی کرد در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، مخالفت با شاه و انگلیس و ادعای دروغگویی آنان به ملت ایران، سید علی یکی از طلبه‌های جوان همان مدرسه بوده‌است.[۵۸]

علی خامنه‌ای در سال ۱۳۴۱ با پیوستن به نهضت خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی می‌پردازد. علی اکبر ولایتی وی را از نخستین افرادی می‌داند که قبل از قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ با خمینی همراه شده‌است.[۲۸]

نخستین دستگیری‌ها (ایام ۱۵ خرداد)

سید علی خامنه‌ای در زندان، در دوران حکومت پهلوی

خامنه‌ای اولین بار در بیرجند دستگیر شد که این دستگیری منجر به ۱۰ روز بازداشت وی در بازداشتگاهی در مشهد شد. پس از اجرای همه‌پرسی لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، سید علی خامنه‌ای به همراه برادرش سید محمد، گزارشی از جانب سید هادی میلانی دربارهٔ واکنش مردم مشهد به همه‌پرسی برای خمینی می‌برد. از این پس، خمینی وظیفه رساندن پیام‌هایش به روحانیون خراسان و مردم مشهد را به خامنه‌ای محول می‌کند. وی در منابر و مجالس برخی شهرهای خراسان همچون بیرجند، دربارهٔ مسائلی همچون حادثه حمله به مدرسه فیضیه قم و سلطه اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی می‌کند. به دنبال این سخنرانی‌ها وی در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ ش توسط حکومت پهلوی بازداشت و زندانی می‌شود.[۲۸] با پیش آمدن حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، او را از بیرجند به مشهد آورده تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ۱۰ روز آنجا زندانیش کردند.[۴۷][۵۹] وی پس از آزادی از زندان، ارتباط خود را با سید هادی میلانی حفظ کرده و راهی قم می‌شود و در آنجا فعالیت‌های سیاسی اش را ادامه می‌دهد. وی به طرفداری از سیدمحمود طالقانی، یدالله سحابی و مهدی بازرگان، که به دلیل حمایت از سید روح‌الله خمینی زندانی بودند، تلگرامی برای این افراد می‌فرستد. او طلاب خراسانی را برای اعتراض به حصر خمینی هدایت کرد و نامه‌ای به حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، نوشت.[۲۸]

دومین بازداشت (سفرهای انقلابی)

بهمن ۱۳۴۲ (رمضان ۱۳۸۳ قمری) او با عده‌ای از دوستانش به کرمان رفت و پس از دو سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با عالمان و طلاب شهر، عازم زاهدان شد. در آن جا نیز به دلیل سخنرانی‌ها و فعالیت سیاسی بازداشت و راهی زندان قزل قلعه می‌شود. در اسفند همان سال با قرار التزام به عدم خروج از تهران آزاد می‌شود و تا زمان انقلاب ۵۷ همواره تحت کنترل نیروهای امنیتی حکومت وقت قرار دارد.[۲۸]

سومین و چهارمین بازداشت (کلاس‌های درس)

به دلیل کلاس‌های تفسیر و حدیث و اندیشهٔ اسلامی وی در مشهد و تهران مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. در پاییز سال ۱۳۴۳ پس از بازگشت به مشهد، در کنار مراقبت از پدر فعالیت سیاسی خویش را ادامه داد. در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳ به تبعید سید روح‌الله خمینی در ضمن نامه‌ای خطاب به امیر عباس هویدا اعتراض کرد. وی به همراه عده‌ای دیگر از حوزویان گروه یازده نفره‌ای را شکل دادند که فعالیت شان مبارزه با رژیم پهلوی بود. این تشکیلات در اواخر سال ۴۵ توسط ساواک کشف می‌شود و سید علی خامنه‌ای نیز مورد تعقیب قرار می‌گیرد. در همین دوران سید علی به ترجمه کتاب آینده در قلمرو اسلام اقدام می‌کند. ساواک این کتاب را توقیف می‌کند ولی سید علی را نمی‌تواند بازداشت کند. وی مدتی پس از آن امامت جماعت مسجد امیرالمؤمنین را بر عهده داشت. به دنبال دستگیری سید حسین قمی و اعتراض سید علی، ساواک در چهارده فروردین ۱۳۴۶ وی را در مراسم تشییع مجتبی قزوینی دستگیر می‌کند و در ۲۶ تیرماه آزاد می‌شود.[۲۸]

از نگاه ولایتی شیوه مبارزاتی سید علی خامنه‌ای، بر اساس اندیشه اسلامی و گرفتن مبانی مبارزاتی از منابعی چون قرآن و احادیث در تقابل با اندیشه‌های مادی گرایانه و مارکسیستی و لیبرال بوده‌است. ولایتی از جمله علل موفقیت سید علی خامنه‌ای در مبارزات سیاسی را داشتن نگاه چند بعدی، استفاده از شبکه عظیم اطلاع‌رسانی نهضت سید روح‌الله خمینی و استفاده از منبر و عملگرایی می‌داند.[۲۸] در نهم شهریور ۱۳۴۹ سید علی به عنوان سرپرست گروه امداد راهی مناطق زلزله زده جنوب خراسان یعنی فردوس می‌شود. وی در این مدت نیز به فعالیت تبلیغی و سیاسی خویش ادامه می‌دهد.[۲۸] وی تا اواخر دوران حکومت پهلوی، به سبب ممانعتی که از خروج وی برای زیارت عتبات و دیدار با سید روح‌الله خمینی صورت گرفت از خروج از کشور ممنوع شد.[۲۸]

پنجمین بازداشت

وی دربارهٔ پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می‌نویسد:[۵۵]

از سال ۴۸ زمینهٔ حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاه‌های جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی‌تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت‌آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می‌داد که دستگاه از پیوستن جریان‌های مبارزهٔ مسلحانه به کانون‌های تفکر اسلامی به‌شدت بیمناک است و نمی‌تواند بپذیرد که فعالیت‌های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان‌ها بیگانه و به‌کنار است. پس از آزادی، دایرهٔ درس‌های عمومی تفسیر و کلاس‌های مخفی ایدئولوژی و… گسترش بیشتری پیدا کرد.

در سال ۱۳۴۸ سخنرانی‌هایی در مسجد الجواد تهران و حسینیه ارشاد تهران به دعوت مرتضی مطهری و انجمن اسلامی مهندسین برای دانشجویان و دانش آموزان داشت. وی همچنین در بهار سال ۱۳۴۹ سلسله جلساتی را برگزار کرد که ایده مبارزاتی آن مبتنی بر تدوین جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی بوده‌است. پس از در گذشت سید محسن حکیم و حساس شدن موضوع مرجعیت در خرداد ۱۳۴۹، سید علی خامنه‌ای تلاش بسیاری برای تحکیم مرجعیت سید روح‌الله خمینی کرد. پس از درگذشت محمد رضا سعیدی، طلاب علوم دینی تحت هدایت وی به تهیه و انتشار اعلامیه‌هایی در انتقاد از رژیم پهلوی و حمایت از سید روح‌الله خمینی پرداختند. در دوم مهر ماه ۱۳۴۹، ساواک مشهد وی را در زندان لشکر خراسان بازداشت می‌کند. وی پس از آزادی در سال ۱۳۴۹ شمسی باز هم سخنرانی‌هایی در مخالفت با رژیم در هیئت انصار الحسین تهران ایراد کرد.[۲۸]

بازداشت ششم (ادامهٔ درس‌ها)

به دنبال تحریم جشن‌های ۲۵۰۰ سال از سوی سید روح‌الله خمینی و تشدید مراقبت‌های امنیتی ساواک، سید علی خامنه‌ای ابتدا در مرداد ۱۳۵۰ بازداشت شد و در همان زندان لشکر خراسان زندانی شد. وی در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد. یکی در آبان ماه و دیگری در آذرماه که جرم وی اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده‌است؛ و ی پس از آزادی باز فعالیت‌های سیاسی خودش را در پیش گرفت و جلساتی را در هیئت انصار الحسین و مسجد نارمک برگزار می‌کرد.[۲۸]

در خلال سال‌های ‎۱۳۵۰-۱۳۵۳ درس‌های تفسیر و ایدئولوژی سید علی خامنه‌ای در سه مسجد کرامت و امام حسن و میرزا جعفر در مشهد تشکیل می‌شد.[۲۸] این فعالیت‌ها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک به خانه‌اش در مشهد هجوم برده، او را دستگیر و بسیاری از یادداشت‌ها و نوشته‌هایش را ضبط کند. در فروردین ۱۳۵۲ برای تبلیغ سید علی عازم نیشابور می‌شود و جلساتی را در مساجد شهر نیشابور برگزار می‌کند. در خرداد ۱۳۵۲ جلسات تفسیر وی توسط ساواک در مسجد امام حسن و منزل وی تعطیل می‌شود. در آذر ۱۳۵۲ به دعوت بانی و واقف مسجد کرامت مشهد، فعالیت خود را در آن جا دنبال می‌کند ولی توسط ساواک بازداشت می‌شود. در آبان ۱۳۵۳ به دعوت محمد مفتح به سخنرانی در مسجد جاوید تهران می‌پردازد. وی در دی ماه ۱۳۵۳ برای ششمین بار بازداشت می‌شود و به زندان کمیته مشترک ضد خراب کاری در تهران منتقل می‌شود. بنابر گفته وی، دشوارترین و سخت‌ترین دوران حبس همین دوران بوده‌است؛ ولی در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد می‌شود.[۲۸]

پس از آزادی از زندان، به مشهد برگشت و بازهم همان برنامه ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاس‌های سابق را به او ندادند.[۵۵]

تبعید به ایرانشهر

در اواخر سال ۱۳۵۶، نیروهای امنیتی پهلوی وی را دستگیر و به مدت ۳ سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوج‌گیری مبارزات انقلاب ایران، از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد بازگشت.[۲۸] به سبب فعالیت‌های مبارزاتی و سیاسی در مسجد آل رسول ایرانشهر و رفت‌وآمد قشرها مختلف به منزل وی شدیداً نیروهای امنیتی وی را تحت نظر داشتند. به دنبال کشتار مردم در ۱۹ فروردین ۱۳۵۷ در یزد، نامه‌ای در حمایت از این حرکت منتشر کرد که در سراسر کشور به صورت اعلامیه پخش شد.[۲۸] در ۲۸ تیر ماه ۱۳۵۷ در پی اعتراض طلاب حوزه علمیه مشهد به تبعید سید علی خامنه ای، مأموران انتظامی این حرکت را سرکوب کردند.[۲۸]

به نظر ولایتی در دائرةالمعارف، فعالیت‌های انقلابی و مردمی سید علی خامنه‌ای سبب آن شده بود که محل تبعید وی به جیرفت نقل مکان پیدا کند. وی در ۲۲ مرداد به جیرفت تبعید شده‌است. وی در جیرفت نیز به فعالیت خود بر ضد رژیم ادامه داد و سخنرانی‌هایی در مسجد جامع ایراد کرد از جمله سخنرانی که در پانزدهم شهریور ۱۳۵۷ صورت گرفت. وی علاوه بر نوشتن نامه به سید علی‌محمد دستغیب پیرامون حوادث کشور و مبارزه با رژیم پهلوی، راهکارهایی نیز ارائه می‌داد. وی در همین دوره برای فعالیت مبارزاتی علیه رژیم مخفیانه راهی کهنوج شد.[۲۸]

در اول مهر ۱۳۵۷ از کهنوج راهی مشهد شد و روند ساماندهی امور انقلابی و مبارزه را ادامه داد. در هنگام اقامت سید روح‌الله خمینی در فرانسه، اقامت وی را عاملی برای پدید آمدن موجی از امید و تصمیم در دل مردم دانست و در نهایت خواستار بازگشت سید روح‌الله خمینی از فرانسه بود.[۲۸]

هنگام اقامت در مشهد فعالیت مبارزاتی وی شدت بیشتری به خود گرفت و سخنران ی‌هایی افشا گرانه را ایراد می‌نمود. سید روح‌الله خمینی نیز با وی در ارتباط بود و خواستار ملاقات با وی و آیت‌الله صدوقی شده بود. سید علی خامنه‌ای در سخنرانی که در ورزشگاه سعد آباد مشهد ایراد کرد خواستار بازگشت سید روح‌الله خمینی شد. به خاطر تشدید فعالیت‌های سیاسی در مشهد، قوچان، شیروان و بجنورد بار دیگر مأموران امنیتی وی را دستگیر کردند. از وی در اسناد ساواک به عنوان یکی از پرچمداران برجسته انقلاب در خراسان نام برده شده‌است. در خطبه شب عاشورا در حرم علی ابن موسی الرضا، بر خلاف سنت قبلی که دعایی برای محمد رضا پهلوی خوانده می‌شد وی خطبه را به نام سید روح‌الله خمینی خواند و تظاهرات روز عاشورا در مشهد را نیز سامان دهی کرد. وی همچنین از جمله افراد معترض و متحصن به حمله مأموران رژیم وقت به بیمارستان شاهرضای مشهد یا امام رضای کنونی بود. وی همچنین در تظاهراتی که برای همراه ساختن کارکنان استانداری خراسان در جلوی جمعیت حضور داشت و سعی کرد تا از کشتار مردم در ۱۰ دی ماه ۱۳۵۷ جلوگیری به عمل آورد. در ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ با فرمان سید روح‌الله خمینی به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی انتخاب شد لذا مشهد را ترک کرد و راهی تهران شد. وی پس از استقرار در مدرسه رفاه در آغاز پیروزی انقلابی اسلامی ایران، مسئول کمیته تبلیغات برای استقبال از سید روح‌الله خمینی بود. وی همچنین در تحصن‌ها و نشر اعلامیه و قطعنامه‌هایی که علیه بسته شدن فرودگاه توسط بختیار صورت گرفته بود نقشی بسیار پر رنگ داشت. محل این تحصن‌ها عمدتاً دانشگاه تهران بود. وی پس از آن عمدتاً مسئول کمیته دفتر تبلیغات سید روح‌الله خمینی بود و انتشار نشریه‌ای به نام امام را بر عهده گرفت و در آن نیز مقالاتی نگاشت.[۲۸]

پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران

سید علی خامنه‌ای در جلسه حزب جمهوری اسلامی به همراه بهشتی و هاشمی، مرداد ۵۸
سید علی خامنه‌ای به عنوان امام جمعه تهران در سال ۱۳۵۸ مصادف با ۱۹۷۹ میلادی

سید روح‌الله خمینی پیش از بازگشت از پاریس به تهران او را در کنار مطهری و بهشتی و هاشمی رفسنجانی در شورای انقلاب منصوب کرد. هنگامی که مطهری پیام خمینی را بدو رساند از مشهد به تهران آمد.[۹]

ازجمله فعالیت‌های او در این دوره عبارت اند از:[۵۵]

رخدادهاسال
پایه‌گذاری و عضویت درحزب جمهوری اسلامی
با همکاری و همفکری بهشتی و باهنر و هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر در اسفند
اسفند ۱۳۵۷
معاونت وزارت دفاع ۱۳۵۸
سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۵۸[۶۰]
امام جمعهٔ تهران ۱۳۵۸
نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ۱۳۵۸
نمایندهٔ سید روح‌الله خمینی در شورای عالی دفاع ۱۳۵۹
حضور در جبهه‌ها با شروع جنگ ایران و عراق ۱۳۵۹
ترور نافرجام[۶۱]
آسیب دائمی در ناحیه دست در پی حادثه[۶۲]
ششم تیرماه ۱۳۶۰[۶۳]

شورای انقلاب

پس از انقلاب ۱۳۵۷، سید روح‌الله خمینی در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ مهدی بازرگان را به نخست‌وزیری دولت موقت انتقالی برگزید. پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران در آبان ۱۳۵۸ دولت موقت استعفا کرد.[۶۴]

با پذیرش این استعفا از آبان ۱۳۵۸ تا بهمن همان سال (روی‌هم‌رفته به مدت سه ماه) ادارهٔ کشور را به شورای انقلاب سپردند. در این سه ماه سید علی خامنه‌ای سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برعهده داشت. او سپس برای کاندیداتوری در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی استعفا داد.[۶۵]

نمایندگی مجلس ۱۳۵۹–۱۳۶۰

سیدعلی خامنه‌ای در سنگر در خلال جنگ ایران و عراق
تیتر روزنامه اطلاعات در ۱۳ مهر، بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۶۰ - خامنه‌ای رئیس‌جمهور شد.

در اردیبهشت ۱۳۵۹ با کسب ۶۵٫۸۰ درصد از مجموع ۲٬۱۳۴٬۴۳۴ رای[۶۶] بعد از فخرالدین حجازی، حسن حبیبی، مهدی بازرگان، علی اکبر معین فر، در حوزهٔ انتخابیهٔ تهران پنجم شد و به اولین دورهٔ مجلس شورای ملی پس از انقلاب راه یافت.[۶۵]

ترور ناموفق

در ضبط صوتی بزرگ که بر میز سخنرانی خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران بمب کار گذاشتند. به واسطه نوشته داخل ضبط صوت، رهروان فرقان که بازماندهٔ گروه فرقان بودند را عامل این بمب‌گذاری دانسته‌اند، این بمب ۶ تیر ۱۳۶۰ هنگام سخنرانی او منفجر شد. البته بمب کامل عمل نکرد. امام جمعهٔ تهران و نمایندهٔ خمینی در شورای‌عالی دفاع، از این سوءقصد که ممکن بود به مرگ وی بینجامد، جان سالم به در برد ولی جراحات شدیدی بر او وارد شد. براساس اخبار منتشره در همان زمان، خامنه‌ای «از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شد و «استخوان ترقوه» اش شکست و با قطع چند رگ و عصب دست راست وی، دچار مشکل حرکتی شد. دست راست او از آن هنگام از کار افتاده‌است.[۶۷]

در سال ۱۳۶۰ خورشیدی

احمد قدیریان این ترور را کار جواد قدیری و سازمان مجاهدین خلق می‌داند. البته گزارش روزنامهٔ کیهان در شماره فردای ترور در داخل ضبط صوت نوشته شده‌بود: «هدیهٔ گروه فرقان». اعضای گروه فرقان پس از ترورهای سال ۱۳۵۸ دستگیر و اعدام شده‌بودند اما برخی از پیروان آن‌ها گروه رهروان فرقان را تأسیس کردند و قاسم اسلامی و سید علی خامنه‌ای را ترور کردند. ایرج مصداقی عاملان ترور را ایرج افشاری و اروج امیرخان‌زاده معرفی کرده‌است.[۶۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز این ترور را کار بازماندگان گروه فرقان می‌داند با این تفاوت که نام عامل اصلی را امیرمسعود تقی‌زاده می‌داند.[۶۹][۷۰]

ریاست جمهوری ۱۳۶۰–۱۳۶۸

پوستر تبلیغاتی سید علی خامنه‌ای در انتخابات ریاست جمهوری

سید علی خامنه‌ای در انتخابات مهرماه ۱۳۶۰ به مقام ریاست جمهوری رسید. در این انتخابات ۴۲ نفر از ۴۶ نامزد رقیب وی در این انتخابات رد صلاحیت شدند و تا حدود زیادی مشخص بود که نامزد اول مورد حمایت نظام، علی خامنه‌ای است.[۷۱] او در این انتخابات که با مشارکت ۷۵٪ی مردم برگزار شد که از دو انتخابات پیش بیشتر بود، ۹۵٪ رای‌ها را به دست آورد که تا کنون بالاترین نسبت در تمامی انتخابات ریاست جمهوری ایران بوده‌است.[۷۲]

خمینی، در مورد ریاست‌جمهوری او گفته‌است:

ما از سر ناچاری چون آدم نداشتیم به ورود یکی از روحانیون به عرصهٔ اجرایی و انتخابات آقای خامنه‌ای، رای دادیم، وگرنه هر زمانی که آدم صالح و مورد اعتمادی پیدا کنیم، ایشان باید به جایگاه اصلیش یعنی مسجد بازگردد.[۷۳][نیازمند منبع]

در انتخابات سال ۱۳۶۴ نیز، بسیاری از رقیبان خامنه‌ای از جمله نامزدان نهضت آزادی یعنی مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی و احمد صدر حاج‌سیدجوادی، رد صلاحیت شدند. او بار دیگر با کسب ۸۵٪ رای در سمت ریاست‌جمهوری ماند.[۷۴]

مهدی بازرگان، دربارهٔ رد صلاحیت خود در این انتخابات گفته‌است:

چون حاکمیت می‌دید که ممکن است ما در انتخابات حائز اکثریت باشیم، چنین تصمیمی گرفت[۷۱]

از جمله سمت‌ها در این دوران:[۵۵]

رهبری

در دیدار با ولادمیر پوتین رئیس‌جمهور وقت روسیه

پس از درگذشت خمینی، خبرگان رهبری در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، سید علی خامنه‌ای را که در آن زمان ریاست جمهوری ایران را به‌عهده داشت، به سمت «رهبر جمهوری اسلامی ایران» برگزیدند.[۷۵]

برگزیدگی به رهبری

پیش از درگذشت خمینی، حسینعلی منتظری برای جانشینی او برگزیده شده‌بود. در ۶ فروردین سال ۱۳۶۸ و همزمان با درگیری منتظری با نظام، روح الله خمینی وی را از این سمت عزل کرد و سپس وی نیز استعفا داد.[۷۶] به گفته محمدرضا مهدوی کنی در کتاب خاطراتش، مسألهٔ قائم مقامی رهبری در قانون اساسی پیش‌بینی نشده‌بود. اما به دلیل مریضی و سالخوردگی خمینی، مجلس خبرگان پیش‌دستی کرد و موضوع قائم مقامی رهبری را پیش‌بینی نمود تا اگر حادثه‌ای برای خمینی پیش بیاید کشور با خلأ روبه‌رو نشود.[۷۷]

پس از درگذشت روح الله خمینی، در ۱۵ خرداد ۱۳۶۸، مجلس خبرگان جلسه فوق العاده ای تشکیل داد. در این جلسه نخست با اکثریت مطلق آرا به استعفای حسینعلی منتظری رسمیت داده شد. سپس، در خصوص انتخاب یک مرجع تقلید بالفعل، که در آن زمان تنها گلپایگانی مطرح بود، بحث شد و توافق حاصل نگردید. نظر اکثریت آن بود که توان مدیریت سیاسی بر مرجعیت دینی اولویت دارد. قانون اساسی در آن زمان مرجعیت را از شرایط رهبری می‌دانست. خبرگان در این موضوع از شورای بازنگری قانون اساسی و استفساریه روح الله خمینی مبنی بر ضروری نبودن شرط مرجعیت پیروی کرد. در ادامه، موضوع شورای رهبری‌ای سه نفره مرکب از علی مشکینی و موسوی اردبیلی و سید علی خامنه‌ای برای جانشینی سید روح‌الله خمینی پیشنهاد شد، که نتوانست آرای کافی را بدست بیاورد. نهایتا اغلب اعضا رأی به رهبری سید علی خامنه ای دادند، هرچند که خود وی صراحتا مخالف بود و خود را شایسته این مقام نمی دانست.[۷۸] سرانجام ۸۰٫۹ درصد حاضران در مجلس خبرگان که شامل ۷۲ درصد کل اعضا بودند، به رهبری سید علی خامنه‌ای رای دادند.[نیازمند منبع] در این جلسه هم چنین هاشمی رفسنجانی پیش از رای‌گیری سخنرانی کرد و به تمجید از او پرداخت.[۷۹]

در پی بازنگری قانون اساسی، در ۶ مرداد ۱۳۶۸ متن جدید از طریق همه‌پرسی به تصویب عمومی رسید و مرجعیت را از شروط رهبری حذف گردید. سپس، خبرگان رهبری مجددا جلسه فوق العاده ای را در ۱۵ مرداد ماه آن سال تشکیل داد و با رأی موافق ۶۰ تن از ۶۴ تن از اعضای حاضر، رهبری سید علی خامنه ای را طبق قانون اساسی جدید مجددا تصویب و تأیید کرد.[۸۰][۸۱]

نقدها

انتخاب خامنه‌ای برای رهبری بحث‌برانگیز بوده‌است. وی یکی از شرط‌های به دست گرفتن امر رهبری یعنی مرجعیت را مطابق با قانون اساسی نداشت. بر اساس اصل صد و نهم قانون اساسی سابق شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری عبارت بود از: صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتا و مرجعیت، بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کافی برای رهبری؛ ولی او عنوان مرجعیت را نداشت.[۷۸] هاشمی رفسنجانی به نقل از خمینی در مجلس خبرگان گفت که وی گفته‌بوده‌است که مرجعیت لازم نیست.[۸۲][۸۳]

خمینی پیش از درگذشتش خود خواستار اصلاح قانون اساسی بود و خود شورایی برای بازنگری در قانون اساسی تشکیل داده‌بود. وی در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامه‌ای به علی مشکینی، رئیس شورای بازنگری قانون اساسی، نوشته بود که:

معتقدم برای رهبری شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور، کفایت می‌کند[۸۴][۸۵]

در سال ۸۳ قاسم شعله‌سعدی نمایندهٔ مجلس‌های سوم و چهارم در نامه‌ای به سید علی خامنه‌ای با وی را حجت‌الاسلام خطاب کرد و گفت در زمان انتصاب به عنوان رهبر، فاقد شرایط تعیین‌شده برای رهبری در قانون اساسی بوده‌است.[۸۶]

مرجعیت

محمد یزدی، به گفته خودش، اولین شخصی بود که مرجعیت خامنه ای را طرح کرد چون بر اساس جلساتی که در زمان ریاست جمهوری و رهبری با وی داشت معتقد بود که وی حائز پایه علمی و قدرت استنباط و اجتهاد می باشد. لذا این مطلب را در خطبه‌های نماز جمعه تهران اعلام کرد.[۸۷] در آذر سال ۱۳۷۳ ، با درگذشت محمدعلی اراکی، مرجع تقلید وقت، موضوع مرجعیت تقلید بعدی مطرح شد. در این زمان برخی از علما نظیر سیدمحمود هاشمی شاهرودی، محمدعلی تسخیری، سید جلال الدین طاهری[۸۸] رضا استادی[۸۹]، سید محمدباقر حکیم[۹۰] حسین راستی کاشانی و هادی روحانی بر مرجعیت وی گواهی دادند.[۹۱] همچنین جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران فهرستی از افراد صاحب صلاحیت برای مرجعیت را منتشر کردند که یکی از این افراد سید علی خامنه ای بود. [۹۲]

در مقابل برخی از علما نیز وی را حائز صلاحیت مرجعیت نمی دانستند. در سال ۱۳۷۶، حسینعلی منتظری عدم کفایت علمی و دینی و نامشروع بودن انتخاب خامنه‌ای را مطرح کرد.[۹۳] وی به فهرست مراجع منتشر شده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بعد از فوت محمدعلی اراکی اعتراض کرد و گفت که ایشان در حد فتوا و مرجعیت نیست.[۹۴] احمد آذری قمی نیز با نوشتن نامه‌ای او را فاقد شرایط مرجعیت برشمرد.[۹۵][۹۶] مهدی خزعلی در این زمینه می‌گوید:ابوالقاسم خزعلی، پدرش، مخالف مرجعیت خامنه‌ای بود و زیر فشار دفتر رهبری از شورای نگهبان استعفا داد.[۹۷] به گفته وی خزعلی به فرزندانش توصیه کرده که از سید علی سیستانی تقلید کنند و این انتخاب را تضعیف رهبری ایشان می دانستند، چراکه که حکم حکومتی رهبر بر مراجع هم نافذ است[۹۸]

در رسانه

در سریال معمای شاه به کارگردانی محمدرضا ورزی در بخش‌هایی از داستان، به مبارزات سیدعلی خامنه‌ای در جریان‌های مربوط به حکومت پهلوی و انقلاب اسلامی پرداخته شده‌است. در این سریال علیرضا مهران، نقش سید علی خامنه‌ای در آن دوران را بازی می‌کند. این سریال محصول شبکهٔ یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.[۹۹]

انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸

سازمان عفو بین‌الملل در اطلاعیه‌ای سخنرانی خامنه‌ای در نماز جمعهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۸۸[۱۰۰] که یک هفته بعد از انتخابات برگزار شد را «چراغ سبز رهبر ایران برای سرکوب» توصیف کرد. اعتراضات فردای آن روز با کشته شدن چند تن از معترضین همراه شد.[۱۰۱][۱۰۲]

دیری نبایست که اعتراضات متوجه خامنه‌ای شد و معترضان با سردادن شعارهایی، عملکرد وی را مورد اعتراض قرار دادند.[۱۰۳]

او در پاسخ به درخواست موسوی اردبیلی، برای آزادی زندانیان سیاسی گفت:

شما در زمان امام راحل عظیم الشان، رئیس شورای عالی قضائی بودید و من رئیس‌جمهور. در آن زمان که متولی قوهٔ قضائیه شما بودید به دستور رهبر فقید انقلاب، مخالفان نظام اعدام می‌شدند. اکنون من دستور نداده‌ام مخالفان نظام را اعدام کنند، آن‌ها را فقط زندانی کرده‌اند، حالا شما به این هم اعتراض می‌کنید؟![۱۰۴][۱۰۵]

در پی حوادث سال ۸۸ دانشگاه اسلو او را در سال ۲۰۰۹ دیکتاتور سال شناخت.[۱۰۶]

در سال ۱۳۹۰ پس از انتشار اسنادی که جزئیات آن پس از یک سال و نه ماه پس از دیداری با نمایندگان مجلس داشته‌است، به مجلس توصیه کرده‌است که قوهٔ قضاییه باید میان معترضان و آشوبگران تمایز قایل شود، اما این تمایز به معنی مصونیت معترضان نیست و آن‌ها نیز باید تاوان آنچه را که می‌گویند، بپردازند.[۱۰۷]

حادثهٔ کهریزک

پس از انتخابات، چند تن از دستگیرشدگان از جمله فرزند عبدالحسین روح الامینی از وفاداران به سید علی خامنه‌ای در بازداشتگاه کهریزک، جان خود را از دست دادند که حتی ادعای شکنجهٔ زندانیان نیز شده‌است. پس از این ماجرا وی دستور تعطیلی بازداشتگاه را صادر کرد.[۱۰۸]

حمله به کوی دانشگاه

در دومین حمله به کوی دانشگاه (حملهٔ نخست در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی روی داده‌بود)، متجاوزان با شعار حمایت از رهبر به ضرب و شتم دانشجویان پرداختند، که خامنه‌ای در نماز جمعهٔ ۲۹ خرداد این عمل را تقبیح کرد.[۱۰۹] وی دستور به رسیدگی به وقایع کوی دانشگاه را صادر کرده‌بود.[۱۱۰]

دیدگاه‌ها و ارزیابی ها

طبق بررسی‌های نشریهٔ فوربیس، سیدعلی خامنه‌ای هجدهمین فرد قدرتمند دنیا در سال ۲۰۱۵ و تنها فرد ایرانی است که جزو صد مرد قدرتمند دنیا قرار گرفته‌است.[۱۱۱] قبل از این، او ۲۶اُمین انسان قدرتمند جهان در سال ۲۰۱۱ و ۲۱اُمین در سال ۲۰۱۲ میلادی[۱۱۲] بوده‌است.[۱۱۳]

موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی در سال ۲۰۰۸ مقاله‌ای با عنوان «بازخوانی خامنه‌ای: دیدگاه جهانی قدرتمندترین رهبر ایران» به قلم کریم سجادپور منتشر کرد.[۱۱۴] مقاله اینچنین آغاز می‌شود: «شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازهٔ سیدعلی خامنه‌ای برای مسایل جاری جهان اهمیت داشته باشد اما درعین‌حال تا این حد برای جهانیان ناشناخته باشد». به نظر می‌رسد این تحلیل که خود مؤسسهٔ کارنگی آن را «تحلیل عمیق سیاسیِ» سیدعلی خامنه‌ای و بر اساس سخنرانی‌ها و نوشته‌های وی در ۳ دهه اخیر می‌داند،[۱۱۵] در ایران چندان با واکنش‌های تند داخلی مواجه نشده‌است.[۱۱۶][۱۱۷]

در مستندی از بزرگمهر شرف الدین در شبکه بی‌بی‌سی فارسی، آنچه خامنه‌ای را از اکثر رهبران و حاکمان تاریخ معاصر ایران متمایز کرده‌است، نگاه منطقی او به سیاست است.[۱۱۸]

اعتقاد به تئوری توطئه و روحیه ضد آمریکایی

در اسفند ۱۳۵۹، هنگامی که بیش از ۱۰۰ هزار نفر برای گرامی داشت درگذشت مصدق و درخواست تشکیل جمهوری دموکراتیک به جای جمهوری اسلامی در دانشگاه تهران گردهم آمدند، سیدعلی خامنه‌ای به شکل تهدید آمیز گفت: «ما مثل آلنده و مصدق لیبرال نیستیم که C.I.A بتواند «ما را» سرکوب کند.»[۱۱۹]

سرژ میشل و پائولو وودز بر این باورند که سخنرانی‌های سید علی خامنه‌ای مجموعه‌ای است از «تهدیدها و شعارهای تو خالی» که با اعتقاد بر تئوری توطئه و روحیهٔ شدید ضد آمریکایی همراه است، او همه جا «دسیسهٔ دشمنان» را می‌بیند و قدرت‌های خارجی را «مستکبر»، «شیطانی»، «آزمند»، «منفور»، «واپس‌گرا»، «برتری‌طلب»، «سرطانی»، «ستمکار»، «زهرآگین» و «تجسم شیطان» توصیف می‌کند. این صفات هم به دولت‌های غربی و هم به سرویس‌های اطلاعاتی‌شان سیا، موساد، اینتلیجنت سرویس، اطلاق می‌شود.[۱۲۰]

خامنه‌ای معتقد است که توهم توطئه، خود یک توطئه است.[۱۲۱] به عقیدهٔ خامنه‌ای انکار دشمنی‌های آشکار آمریکا با نظام و ملت ایران، توطئه‌ای است برای کاهش حساسیت‌ها در مقابل شیطان بزرگ.[۱۲۲]

وی در خصوص مذاکره با آمریکا می‌گوید که بر اساس تجربه، ایالات متحده با استفاده از قدرت رسانه ای، اقتصادی و نظامی اش، کشور طرف مذاکره را وادار به پذیرش مطالبات این کشور می‌کند و در شرایطی که مطالبات خود را نقد می‌گیرد، در برابر وعده‌هایی زیبا می‌دهد که عمدتاً در عمل محقق نمی‌شود؛ بنابراین، تا زمانی که کشور تا حدی قوی نشده که در برابر فشارهای آمریکا حین مذاکرات، یارای مقاومت داشته باشد، مذاکره با آمریکا ممنوع است.[۱۲۳]

اعتقاد به مبانی سکولار در رابطه حکومت با مردم

به نظر سعید برزین، خامنه‌ای رابطه حکومت و مردم را اساساً غیر مذهبی و بر اساس یک «قرارداد اجتماعی» تعریف کرده‌است.[۱۲۴] هر چند روحانیان دست راستی در ایران قائل به چنین قراردادی نیستند.[۱۲۴]

اعتقاد به حاکمیت امر فقیه بر مردم از جهت قانونی و شرعی

سید علی خامنه‌ای، رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران، معتقد است:

اختیارات ولی فقیه در صورت تعارض با اراده و اختیار مردم، بر اختیارات و تصمیمات مردم، مقدم و حاکم است.[۱۲۵][۱۲۶]

او عقیده دارد در نظام «ولایت مطلقه فقیه» ولی فقیه همان حاکم اسلامی است و حکومتش تا قیامت ادامه پیدا می‌کند.[۱۲۷]

از نظر او این حکومت و حاکمیت نه تنها اختیاری نیست،[۱۲۷] بلکه تحت عناوینی چون «مصلحت»، «حفاظت امت از دشمنان» و «اجرای حکم اسلام» گریز و چاره‌ای از آن نیست. او همچنین اعتقاد دارد دایره این حاکمیت می‌تواند تا آزادی شخصی افراد پیش رود. خامنه‌ای همچنین از «واجب بودن» اقدام علیه خواسته و صلاحدید مردم، در شرایطی که آنرا مخالف با آنچه که او «مصالح عمومی اسلام و مسلمین» می‌نامند، سخن به میان می‌آورد و حتی بیان می‌دارد که این تشخیص مصالح بر دوش حاکم مسلمین یا همان «ولی فقیه» است:[۱۲۷]

همچنین بر حاکم مسلمین پس از عهده‌دار گردیدن وظیفه مهم رهبری واجب است، که عنداللزوم دست به اقدامات مناسب بزند و باید خواسته و صلاحدید حاکم مسلمین در مواردی که به مصالح عامه اسلام و مسلمین مربوط می‌شود، برخاسته و صلاحدید عامه مردم، مقدم گردد.

او معتقد است «ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطاف‌پذیری دستگاه ولایت» بدین معنی که مجموعه دستگاه‌هایی که رهبری در رأس آنها قرار دارد به‌طور دائم با انتخاب آنچه درست‌تر و کامل تر است، خود را بطور مدام متحول کنند.[۱۲۸]

او به تناقض ذاتی در فهم «دشمنان» از مفهوم ولایت فقیه اشاره داشته و گفته‌است که آنها می‌گویند «آنها می‌گویند ولایت فقیه یعنی عمل کردن به فهم فقیه عادل، درحالی که فقیهی که عادل است نمی‌تواند به میل خود عمل کند».[۱۲۸] ولی نظر سید علی خامنه‌ای در این زمینه در تناقض با نظرات حسینعلی منتظری است.[۱۲۸]

به گفته حسن فیروزآبادی، خامنه‌ای در زمستان ۱۳۹۱ از مسوولان حکومتی جهت عمل نکردن به سحنان او گلایه کرد.[۱۲۹]

آزادی بیان

در سال ۲۰۰۰ کمیتهٔ حمایت از روزنامه‌نگاران، وی را جزو ۱۰ دشمن آزادی بیان قرار داد.[۱۳۰]

در اوایل کار مجلس ششم، وقتی طرح اصلاح قانون مطبوعات، تهیه شده‌بود تا در جلسهٔ علنی مجلس مطرح شود، خامنه‌ای با حکم حکومتی خود، دستور داد این طرح مسکوت گذاشته شود.[۱۳۱] این طرح چندی پیش در مجلس پنجم تصویب شده‌بود.[نیازمند منبع]

تاکنون روزنامه‌نگاران بسیاری به دلیل انتقاد از او یا سازمان‌های زیر نظر او دستگیرشده و به زندان افتاده‌اند.[۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴] مانند احمد زیدآبادی، عبدالله نوری، محمد نوری زاد، عیسی سحرخیز، محسن سازگارا و اکبر گنجی اشاره کرد.[۱۳۵]

خامنه‌ای تاکنون چندین بار در زمینه چگونگی رهبری و اداره کشور مورد انتقاد قرار گرفته‌است. به نوشته جلال کیهان منش، اغلب مخالفان وی در ایران توسط دستگاه‌های اطلاعاتی دستگیر، زندانی، محصور، یا حذف می‌شوند.[۱۳۶]

بعضی مخالفانی که در دوره خمینی دستگیر و به زندان افتاده بودند نیز در دوره خامنه‌ای به حصر انداخته شدند؛ از جمله آن‌ها نورالدین کیانوری، رهبر حزب توده ایران، بود که در نامه‌ای به خامنه‌ای پس از رسیدن او به قدرت در نامه‌ای به شرح شکنجه‌های زندان بر خودش، خانواده‌اش، و اعضای حزب توده پرداخت. او به همراه همسرش مریم فیروز پس از اعتراف اجباری در زیر شکنجه به «خانه امن» منتقل و تا هنگام مرگ در آنجا نگاه داشته شدند.[۱۳۷]

پس از فوت خمینی و در پی انتشار فهرستی از سوی حوزه علمیه قم که در آن نام مراجع تقلید آورده شده بود، خامنه‌ای به عنوان مرجع تقلید معرفی شد. چنین چیزی واکنش تعدادی از مراجع تقلید را دربرداشت. آن‌ها بر این باور بودند که خامنه‌ای درجه مرجعیت ندارد. در سال ۱۳۷۶ و چند ماه پس از انتخابات دوم خرداد، حسینعلی منتظری که یکی از استادان او بود، در یک سخنرانی به شدت از خامنه‌ای انتقاد کرد و گفت:

آقای خامنه‌ای شما که در شان و حد مرجعیت نیستید… محمد مؤمن (عضو شورای نگهبان) به من گفت یکی از این آقایان (نماینده سیدعلی خامنه‌ای در دفتر استفتائات) می‌رود در دفتر ایشان در قم می‌نشیند و مسائل را مطابق نظر آقای خامنه‌ای جواب می‌دهد به ایشان گفتم ایشان که رساله ندارد، شما چگونه فتوا را بر طبق نظر ایشان جواب می‌دهید؟ گفت ما روی تحریر امام [خمینی] جواب می‌دهیم! گفتم مردم آخر مسئله ایشان را می‌خواهند، گفت: می‌گویند ایشان فتوایش مثل فتوای امام است، ما روی تحریر امام جواب می‌دهیم! خوب این معنایش مبتذل کردن مرجعیت شیعه نیست؟[۱۳۶]

این سخنرانی (معروف به سخنرانی ۱۳ رجب) حصر منتظری را در پی داشت. این حصر برای شش سال ادامه یافت تا آنکه سرانجام در اواسط دوره دوم دولت اصلاحات در آن بازنگری شد. در رسانه‌های رسمی ایران برای سال‌ها از منتظری به بدی یاد می‌شد و او را «ساده‌لوح» و عامل غرب و ضدانقلاب می‌نامیدند. حسینعلی منتظری تا هنگام مرگ در آذر سال ۱۳۸۸ منتقد رهبری سید علی خامنه‌ای باقی ماند و در سخنرانی‌هایش درخواست انتخابات آزاد، واگذاری قدرت و اجازه انتقاد از او داشت.[۱۳۸]

پس از انتخابات جنجال‌برانگیز ۱۳۸۸ در ایران، انتقاد از روش رهبری خامنه‌ای بالاتر گرفت. کسانی چون محمد نوری‌زاد و مهدی خزعلی از جمله کسانی بودند که با نوشتن نامه‌های انتقادی از او، روش برخورد نیروهای زیر فرمانش را در برخورد و کشتن معترضان به انتخابات زیر سؤال بردند. پاسخ حکومت به این افراد دستگیری و شکنجه آن‌ها بوده‌است؛ به گونه‌ای که نوری‌زاد و خزعلی هر دو بارها توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.[۱۳۹] در یکی از واپسین نامه‌های خود به خامنه‌ای، نوری‌زاد او را به دلیل کارنامه سیاسی اش به عدم کفایت سیاسی و توانایی رهبری کشور متهم کرد.[۱۴۰]

فرهنگ ایرانی

سید علی خامنه‌ای بر این باور است، که به جای تأکید بر ایران قبل اسلام، باید بر ایران بعد از اسلام تأکید شود زیرا به عقیدهٔ او افتخارات ایران بعد از اسلام برجسته تر از افتخارات ایران قبل از اسلام است.[نیازمند منبع]

او همچنین بیان کرده که پیشرفت‌های حکومت‌های دیلمی، سلجوقی و صفوی با پیشرفت‌های ایران قبل اسلام، قابل مقایسه نیست.[۱۴۱]

شعر و ادبیات

خامنه‌ای تعداد زیادی رمان و شعر خوانده‌است.[۱۴۲] وی به شعر و ادبیات روسی علاقه‌مند است. میخاییل شولوخف و الکسی تولستوی از نویسندگان مورد توجه وی هستند.[۱۴۲] وی سعی داشته همه ساله گپ و گفتی دوستانه با شاعران داشته باشد، برگزاری شب شعرهای نیمه رمضان که توسط خامنه‌ای برگزار می‌شود، تبدیل به یک آیین فرهنگی شده‌است که احتمالاً حاکی از علاقه وی به شعر و ادبیات است.[۱۴۲] ولی برخی برگزاری این جلسات را فرایندی دستوری و یک‌طرفه می‌دانند که بموجب آن قرار است شاعران، مجری اوامر بخشنامه‌ای وی باشند.[۱۴۲] گاهی در این جلسات شاعرانی از تاجیکستان، هند و افغانستان نیز حضور یافته‌اند.[۱۴۲]

او از نوجوانی کتاب‌های مختلف و رمان‌های ایرانی و خارجی بسیاری مطالعه کرده‌است.[۱۴۳] و نگاه بسیار حرفه‌ای به رمان دارد.[۱۴۴][۱۴۵]

او در هنگامی که در شهر مشهد حضور داشته در انجمن‌های ادبی حاضر می‌شده و اشعاری نیز دارد. تخلص وی در اشعاراش امین است.[۲۸]

او اعتقاد دارد انقلاب، با آثار سینمایی و رمان به دنیا شناسانده می‌شود: «انقلاب بدون رمان نمی‌شود. انقلاب روسیه و انقلاب فرانسه با رمان‌هایشان معرفی شدند. یا بدون فیلم خوب نمی‌شود.»[۱۴۶]

موسیقی

معیارهای خامنه‌ای در مورد حلال یا حرام بودن موسیقی معیارهایی متغیر و مبهم است.[۱۴۷] خامنه‌ای همچون خمینی و منتظری تشخیص حلال یا حرام بودن موسیقی را موکول به نظر عرفی مکلف نموده‌است. عرف عام دربارهٔ موسیقی معیاری مبهم و متغیر است. چون تأثیر یک قطعه موسیقی بر شنوندگان مختلف و حتی بر شنونده واحد همیشه ثابت و یک دست نیست.[۱۴۷] وی، به تبعیت از اکثر فقهای شیعه، سازها را نیز بدون ارائه معیار طبقه‌بندی، به دو نوع «آلات مختص حرام» و «آلات مشترک» تقسیم کرده که این‌گونه تفکیک نیز ناممکن است چون آنچه محتوا و شکل و در نتیجه، تأثیر یک اثر موسیقایی را تعیین می‌کند، آهنگسازان و نوازندگان هستند و نه سازها.[۱۴۷]

زنان

خامنه‌ای در سخنرانی‌های خود به مناسبت‌های گوناگون دیدگاه خود دربارهٔ زنان و نقش آنان را در جامعه بیان کرده‌است. این دیدارها گاه به مناسبت روز زن در ایران بوده‌اند و گاه با فعالان زن در جهان عرب. دولت ایران اغلب به تبلیغ دیدگاه‌های او دربارهٔ زنان می‌پردازد و بسیج ایران نیز برپایه این دیدگاه‌ها منشوری تهیه کرده‌است تا به تبیین «زن مسلمان طراز انقلاب اسلامی» بپردازد.[۱۴۸]

در ژوئیه ۱۹۹۷، او اندیشهٔ مشارکت برابر زنان در جامعه را منفی و ابتدایی و کودکانه خواند.[۱۴۹] به باور وی، حضور زنان در پست‌های اجرایی کشور مایه افتخار نیست و نوعی انفعال در برابر گفتمان غربی به‌شمار می‌رود.[۱۵۰] او همچنین «خانه‌داری» و «فرزندآوری» را مجاهدت و هنر زنان دانسته‌است.[۱۵۱]

ارزش راستین زن با این سنجیده می‌شود که او چه میزان محیط خانواده را برای همسر و فرزندانش همانند بهشت می‌کند.[۱۴۹]

همزمان با رهبری سید علی خامنه‌ای، سیاست‌های محدودیتی برای زنان ایران دنبال شد. این شامل جلوگیری از سفر به خارج زنان بی‌اجازه «ولی» (که اغلب شوهر یا پدر می‌باشد) و جداسازی جنسیتی می‌شود.[۱۴۹] سرکوب زنان از راه کنترل پوشش هر سال توسط گشت‌های ارشاد اعمال می‌شود و زنان ناچار به بر سر گذاشتن حجاب می‌شوند. سرپیچی از این قانون اغلب دستگیری و جریمه نقدی به همراه دارد.[۱۵۲] در ژوئن ۱۹۹۸، سید علی خامنه‌ای دستور به «سرکوب رفتارهای سرکشانه زنان» داد و تا میانه اوت همان سال، ۱۸۰۰ زن و مرد به دلیل آنچه «پوشش نامناسب و رفتار هرزه» خوانده شد توسط پلیس دستگیر شدند. این دوره همچنین شاهد سرکوب روزنامه‌نگاران زن و روزنامه‌ها و مجلات ویژهٔ زنان همچون مجله زنان بود.[۱۴۹]

انتقاد از سفرهای خارجی

او در خطبه‌های نماز عید فطر سال ۱۳۹۷ شمسی، در انتقاد از سفرهای خارجی مردم گفت:[۱۵۳]

کسانی که عادت کرده‌اند به سفرهای خارجی بروند، این سفرها را ترک کنند البته غیر از سفرهای زیارتی و حج و عتبات که مورد نظر نیست و این قدر خرج و هزینه هم ندارد و برکاتی هم دارد اما سفرهای تفریحی زائد را کنار بگذارند.

اتهامات

ماجرای کرخه کور

نوشتار اصلی: عملیات نصر

بنا بر ادعای ابوالحسن بنی‌صدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را بر عهده داشته‌است، خامنه‌ای در جریان جنگ ایران و عراق و در نبرد کرخه کور در جبهه جنگ حضور یافته ولیکن فرار وی از منطقه عملیاتی موجب تضعیف روحیه و فرار سربازان شده‌است.[۱۵۴] خود خامنه‌ای در جلسه مجلس شورای اسلامی می‌گوید: «شانزدهم [دی ماه] هم تا حدود ساعت سه تا سه و نیم بعد از ظهر من بودم که آقای بنی صدر هم بود و نیروهای ما به تدریج شروع کردند به ضربت خوردن. یعنی نیروهای عراقی، نیروی کمکی بزرگی به کمکشان آمد و نیروهای ما را از پهلو مورد هدف قرار دادند که این برای ما قابل محاسبه نبود، و محاسبه نشده بود برای نیروهای ما و دستگاه اطلاعاتی ما، این بود، که نیروهای ما شروع کردند به عقب‌نشینی کردن… و همه آن ساعت بینی و بین الله تلاش می‌کردند، یعنی من آن کسانی را که مسئولان سطح بالا هستند، نظامی یا غیرنظامی نیافتم که تلاش نکنند. البته در آن ساعت که من آمدم آقای بنی صدر نبود. یا غذا می‌خورد یا نماز می‌خواند یا خوابیده بود، به هر حال نبود. یکی دو ساعتی، لکن بعد که آمدیم، ایشان بوده آنجا حدود چند ساعت هم آنجا بود و نیروهای ما وقتی منهدم شدند، ایشان آنجا بود، شاهد بود و بعداً آمده بود برای ما نقل می‌کرد. علی‌أی‌حال، در هویزه که بچه‌های ما شهید شدند، من به‌طور قطع نفی نمی‌کنم، ولی من به هیچ وجه از کسانی یک تعلل عمدی، سستی عمدی، خیانت خدای نکرده مشاهده نکردم.»[۱۵۵] از سوی دیگر سایت مشرق نیوز ادعا دارد که در جریان جنگ اساساً چنین اتفاقی نیافتاده است. همچنین سخنان خامنه‌ای علیه بنی‌صدر در مجلس نه در پاسخ نمایندگان سؤال‌کننده از وی در مورد فرار از جنگ، بلکه در جریان جلسه رای عدم کفایت در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ می‌باشد.[۱۵۶]

حسین علایی بی‌تجربگی و عدم برنامه‌ریزی درست برای رزمندگان سپاه پاسداران و نیز ناهماهنگی در عقب‌نشینی نیروها را عامل شکست می‌داند و می‌گوید: «عقب‌نشینی سریع واحدهای لشکر ۱۶ در این عملیات، آسیب روحی زیادی به رزمندگان وارد نمود و آن‌ها را دچار یأس و سردرگمی کرد.»[۱۵۷] در خاطرات علی صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش در زمان جنگ، نیز ذکر شده در سال نخست جنگ قرارگاه مشترکی برای هماهنگی نیروهای عملیاتی ارتش و سپاه وجود نداشته‌است.[۱۵۸]

ترور میکونوس

نوشتار اصلی: ترور میکونوس

در ۲۱ فروردین ۱۳۷۶، دادگاهی در آلمان، که به پرونده ترور میکونوس رسیدگی می‌کرد، در طی حکمی کمیته امور ویژه جمهوری اسلامی را، که سید علی خامنه‌ای یکی از اعضای آن بود، به دادن دستور این ترور، متهم کرد.[۱۵۹]

مرتضی سرمدی معاون ارتباطات وزیر امور خارجه ایران، در آن زمان اتهامات دستگاه قضائی آلمان را به شدت رد کرد و گفت: «ایران معتقد است مقامات قضایی آلمان و دستگاه قضایی این کشور تحت نفوذ صهیونیست‌ها به مبارزه سیاسی کثیفی علیه جمهوری اسلامی ایران دست یازیده‌اند.»[۱۶۰]

پس از این حکم، آلمان و ایران سفرای خود در دو کشور را فرا خواندند و آلمان چهار دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج کرد، تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز، سفرای خود را از ایران فراخواندند. ایران نیز در پاسخ به این حرکت اتحادیه اروپا، تمام سفیران خود را از کشورهای عضو این اتحادیه فرا خواند و روابط دو طرف دچار بحران شد.[نیازمند منبع]

که تا سه ماه بعد و پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ادامه داشت.[۱۶۱][۱۶۲]

این واقعه، موجی از اعتراضات را در میان مردم ایران علیه آلمان برانگیخت.[۱۶۳] صدها تن از ایرانیان مخالف حکومت پس از اعلام حکم به شادمانی و رقص در خیابانهای آلمان پرداختند و آلمان به شهروندانش درمورد سفر به ایران هشدار داد.[۱۶۴]

بمب‌گذاری آمیا

در دیدار با لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا رئیس‌جمهور وقت برزیل
نوشتار اصلی: بمب‌گذاری آمیا

نشریه نیویورک تایمز، مدعی است، که عبدالقاسم مصباحی، یکی از افراد بلندپایه وزارت اطلاعات ایران که درسال ۱۹۹۶ به آلمان گریخت، در مصاحبه‌ای با بازپرس دادگاه آمیا، که برای رسیدگی به پرونده بمب‌گذاری آمیا برگزار شده بود، خامنه‌ای را متهم کرد که عامل اصلی این ترور بوده و ۲۰۰ میلیون دلار از حساب مشترک خود با احمد خمینی در بانک سوئیس را صرف این کار کرده‌است. در نهایت دادگاه آرژانتین هیچ حکمی دربارهٔ خامنه‌ای صادر نکرد[۱۶۵] ... و نیز مقامات ایرانی مدعی هستند که، تاکنون هیچ مدرکی علیه دخالت جمهوری اسلامی ایران در این خصوص ارائه نشده و سیستم قضایی آرژانتین را فاسد و موضوع را توطئه‌ای سیاسی از سوی «صهیونیستها» و «آمریکا» تلقی می‌کنند.[۱۶۶]

اینترنت و حضور در شبکه‌های اجتماعی مجازی

در دوران رهبری خامنه‌ای بر ایران، این کشور شاهد ورود فناوری‌های نوین ارتباطی همانند اینترنت بود. با اینکه جمعیت زیادی از جوانان ایران به اینترنت دسترسی دارند، خدمات اینترنت در این کشور با محدودیت‌هایی روبرو است که اغلب از سوی نهادهای مرتبط با رهبر اعمال می‌شوند.[۱۶۷] به گفته احمد علم‌الهدی، خامنه‌ای مخالف بالا بردن سرعت اینترنت در ایران است و برای مقابله با آن دستور داده‌است.[۱۶۸]

با این حال دفتر خامنه‌ای در فضای مجازی فعالیت دارد و علاوه بر اداره یک سایت اینترنتی بسیار فعال و به لحاظ فنی پیشرفته، بر روی شبکه‌های اجتماعی فیس بوک،[۱۶۹] توییتر و اینستاگرام نیز حضور دارد.[۱۷۰][۱۷۱] به باور خامنه‌ای استفاده از فیس بوک در شرایطی که موجب «مفسده، تقویت دشمنان اسلام یا خوف ارتکاب گناه» نباشد بلامانع است.[۱۷۲]

نامه‌های سرگشاده خطاب به غرب

سید علی خامنه‌ای در طی سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ نامه‌هایی را برای جوانان جهان غرب و به‌طور خاص جوانان اروپا و آمریکای شمالی فرستاد. خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی و عموم جوانان در کشورهای غربی سر تیتر نامه‌های وی بودند که به ۵۲ زبان دنیا ترجمه شد.[۱۷۳][۱۷۴][۱۷۵]

جراحی پروستات

در صبح ۱۷ شهریور ۱۳۹۳، وبسایت رسمی سید علی خامنه‌ای از عمل جراحی پروستات وی خبر داد. علیرضا مرندی، رئیس تیم معالج وی اعلام کرد: «مدتی بود که این عارضه در رهبر انقلاب ایجاد شده بود و نظر پزشکان این بود که اکنون زمان مناسبی برای عمل است و رهبر معظم انقلاب نیز از نظر پزشکان معالج تبعیت کردند … رهبری پس از هفت روز درتاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۹۳ از بیمارستان مرخص شدند.» عمل جراحی پروستات رهبر ایران با موفقیت انجام شد.[۱۷۶]

کتاب‌شناسی

تالیف‌ها و پژوهش‌ها

ترجمه‌ها

آثار در مورد وی

  • ولی مجدد یا رهبر احیاگر

این کتاب را نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان نوشته‌است.[۱۸۱]

  • فتوای هسته‌ای از منظر حقوق بین‌الملل[۱۸۲]

این کتاب را جابر سیوانی زاد در مورد فتوای سید علی خامنه‌ای در مورد برنامه هسته‌ای ایران از منظر حقوق بین‌الملل نگاشته‌است.[۱۸۳]

کتابی است که به زندگینامه و خاطرات سید علی خامنه‌ای می‌پردازد.[۱۸۴]

تقریظ‌ها

سید علی خامنه‌ای که خود دارای تالیفاتی می‌باشد،[۱۸۵][۱۸۶] ضمن تأکید بر ضرورت مطالعه و کتابخوانی، بر کتابهای بسیاری به ویژه کتاب‌هایی که در زمینه جنگ ایران و عراق نگاشته شده‌اند، تقریظ نوشته و آن‌ها را مورد توجه قرار داده‌است که این امر موجب معرفی این کتاب‌ها به اجتماع و بالارفتن تیراژ آن‌ها نیز شده‌است.[۱۸۷][۱۸۸] از جمله کتاب‌هایی که مورد تمجید وی قرار گرفته و او بر آن‌ها تقریظ نوشته‌است، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

آب هرگز نمی‌میرد،[۱۸۹][۱۹۰] همپای صاعقه،[۱۹۱][۱۹۲][۱۹۳] دا، تن‌تن و سندباد، جنگ پابرهنه،[۱۹۴][۱۹۵] آن بیست و سه نفر،[۱۹۶][۱۹۷] من زنده ام،[۱۹۸] لشکر خوبان،[۱۹۹] گلستان یازدهم،[۲۰۰] وقتی مهتاب گم شد، دختر شینا،[۲۰۱][۲۰۲] سرباز کوچک امام، پنجره‌های تشنه، پایی که جا ماند،[۲۰۳] آتش به اختیار، از الوند تا قراویز، خاک‌های نرم کوشک، عباس دست طلا، یاور صادق.[۲۰۴][۲۰۵] و کتاب‌های دیگر.[۲۰۶] وی همچنین به تقریظ یا تمجید برخی از کتاب‌های خارجی نیز پرداخته‌است، همانند "بینوایان (ویکتور هوگو)"، "مهاتما گاندی (رومن رولان)"، لذات فلسفه (ویل دورانتدن آرام (میخائیل شولوخوف)، و غیره.[۲۰۷]

اسلام آنلاین بازدید : 660 جمعه 13 مهر 1397 نظرات (0)

به گزارش «شیعه نیوز»، از منطقه خاورمیانه به عنوان مهد تمدن یاد می شود، منطقه ای که تمامی ادیان اللهی از آن ظهور یافته و محل اتصال سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا محسوب می شود. وجود ذخائر عظیم انرژی و شاهراه های حیانی در این منطقه نظیر تنگه بسفر، داردانل، کانال سوئز، تنگه هرمز، باب المندب و.... همگی بر اهمیت این منطقه افزوده تا بدان جا که زمینه رقابت گسترده ای را میان قدرت های بین المللی جهت ظهور و بسط نفوذشان در خاورمیانه فراهم نموده است.

خاورمیانه از گذشته های بسیار دور محل سکونت بسیاری از جوامع، مذاهب و فرق بوده و بر خلاف آن چه این روزها و با شکل گیری گروه های تکفیری طرح گرده اند و منطقه فوق الذکر را جزو مناطقی می نامند که در آن تنش های فرقه ای در سطح بالایی از خود قرار  دارد، سده ها شاهد زیست اقوام، ملل و مذاهب متعدد در کنار یکدیگر بوده است.

تمرکز و تاکید بر فرقه گرایی از سوی دشمنان منطقه، ما را بر آن داشت با ارائه نقشه هایی به نحوه زیست مسالمت آمیز مسلمین اعم شیعیان و اهل سنت در طول قرن های گذشته و در کنار یکدیگر بپردازیم. در خلال اشاره به موضوع فوق، به سایر مباحث اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر این منطقه عموما مسلمان نشین نیز اشاراتی خواهد شد.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


در نقشه فوق به محل سکونت هر یک از مذاهب و ادیان در خاورمیانه اشاره شده است. مناطق سبز پر رنگ محل سکونت شیعیان اعم شیعیان اثنی عشری، زیدی و اسماعیلی بوده و مناطق سبز کم رنگ متعلق به اهل سنت اعم از شافعی، حنفی و مالکی می باشد. مناطق سفید رنگ خالی از سکنه بوده و مناطق اندک بنفش واقع در قلب شبه جزیره عربستان وهابی می باشند. مناطق زرد رنگ در جنوب عمان و یمن متعلق به فرقه اباضی (خوارج) بوده و رنگ های گزینه پنج و شش به ترتیب به سکونت گاه مخلوطی از شیعه-سنی و شیعه -وهابی اختصاص دارد. در ادامه و در گزینه های هفت و هشت به شهرها و مکان های مقدس شیعه هم چون مشهد، کربلا، قم و... اشاره است. مناطق صورتی، نارنجی و قرمز نیز به ترتیب به محل سکونت مسیحیان، یهودی ها و زرتشتی ها اختصاص یافته است.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


نقشه دوم نیز مشابه نقشه اول بوده و فقط در تقسیم بندی ها اندکی متفاوت می باشند. بر مبنای این نقشه به ترتیب از بالا به پایین گزینه های فوق درج شده است: سنی (شافعی، مالکی، حنفی و حنبلی)، شیعه (جعفری، اسماعیلی و زیدی)، شیعه (علوی ها، یارسانی ها و...)، اباضی ها، وهابی، مسیحیان، یهودیان، زرتشتی ها، دیگر عقاید، عقاید آفریقایی و عقاید مخلوط.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

جدول شماره سه به گروه های قومی متعدد موجود در خاورمیانه اشاره دارد. بر این مبنای این نقشه به ترتیب عرب ها (زرد رنگ) با 44.2 درصد بیشترین جمعیت خاورمیانه را به خود اختصاص داده و پس از آن ها به ترتیب فارس ها (نارنجی رنگ) با 16.7 درصد، ترک ها (سبز رنگ) 16.5 درصد، کردها (جیگری رنگ)  9.8 درصد، دیگر قومیت ها (خاکستری رنگ) 8.8 درصد و آذری ها (آبی پر رنگ) 3.7 درصد جمعیت منطقه را به خود اختصاص داده اند. در درون نقشه به زبان ها و گویش های مختلف موجود در منطقه و در برخی کشورها به طور جزئی پرداخته شده است. برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر و مطالعه جزئیات قومی، نژادی و زبانی حاکم.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

در جدول زیر میزان مسلمانان در کشورهای مختلف جهان را مشاهده می کنید. عموم کشورهایی با اکثریت مسلمان در شمال آفریقا و غرب و جنوب آسیا واقع شده اند.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

در این نمودار به تفکیک کشورهای منطقه نشان داده شده است که چه تعداد از دانشجویان این کشورها را خانم ها و چه تعداد را آقایان تشکیل می دهند.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

میزان با سوادی در کشورهای خاورمیانه به تفکیک زنان از مردان.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

اساسا چهار سبک حکومت در کشورهای اسلامی وجود دارد. کشورهایی نظیر ایران، پاکستان، افغانستان و عربستان حکومت دینی است که با رنگ سبز پر رنگ در نقشه نشان داده شده اند. حکومت هایی که مذهب نقشی اساسی در آن ها دارد با رنگ سبز متفاوتی مشخص گردیده اند مانند مصر، عراق و لیبی. دسته سوم کشورهایی هستند که در این باره اعلام موضع نکرده اند که با رنگ قهوه ای مشخص شده اند. دسته ی چهارم اما صراحتا خود را دولتی سکولار نامیده اند مانند ترکیه و جمهوری های آسیای میانه.



شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

بیشترین کاربران اینترنت در منطقه را ایرانی ها تشکیل می دهند. عربستان سعودی، اسرائیل، سوریه و امارات در جایگاه های بعدی قرار دارند. البته بایستی ذکر کرد که جمعیت کثیر ایران نسبت به سایر کشورهای منطقه عملا ایران را در جایگاه اول گذارده است.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

جدول فوق وزن جمعیت مسلمانان را در کشورهای مختلف نشان می دهد. مسلمانان حدود یک چهارم ساکنین زمین را تشکیل می دهند.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

نقشه فوق کشورهای مختلف من جله اعضای خاورمیانه را بر مبنای شاخص های جهانی صلح طبقه بندی کرده است. بر مبنای این  جدول و آمار ایران در جایگاه نسبتا پایینی قرار گرفته اما نسبت به شماری از کشورهای آسیایی و آفریقایی در جایگاه برتری قرار دارد. در رابطه با شاخص های مورد توجه قرار داده شده مقامات ایرانی بارها تردیدهایی را وارد دانسته اند. به هر حال تمامیت خاورمیانه در رابطه با شاخص های امنیتی در موقعیت مناسبی قرار ندارد.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

تصویر خاورمیانه در طول شب از طریق عکس برداری از فضا.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

در نقشه فوق میدان های بزرگ نفتی و گازی موجود در خاورمیانه و هم چنین خطوط انتقال گاز و نفت مشخص گردیده اند.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

نمودار فوق شاخص بیکاری در میان جوانان را در خاورمیانه و سایر مناطق جهانی مقایسه کرده و آورده است که خاورمیانه بیکارترین منطقه جهان برای جوانان است.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

نقشه برداری بر مبنای اتصال به اینترنت و تمرکز بر سرعت بالای آن در خاورمیانه.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

گزارش فوق بر مبنای آمارهای سال 2012 سازمان ملل مشخص گردیده و در آن قیمت مواد غذایی، تغذیه و تلاش برای دسترسی به اهداف توسعه هزاره میان خاورمیانه و کشورهای در حال توسعه مقایسه ای صورت پذیرفته است.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه

 

زبان عربی به ده ها گویش مجزا می شود. از طریق در این نقشه می توانید به چگونگی توزیع گویش های عربی در تمامی جهان عرب دسترسی داشته باشید.

 

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


از رژیم اسرائیل هم چنان به عنوان بزرگترین معضل خاورمیانه یاد می شود. تصویر فوق نشان می دهد که چه کشورهایی فقط اسرائیل را به رسمیت شناخته اند (آبی پر رنگ)، چه کشورهایی هم صهیونیست ها و هم بخشی از ارتباطات بین المللی فلسطینی ها را به رسمیت شناخته (آبی کم رنگ). کشورهای خاکستری رنگ هر دو طرف معامله را به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته اند. کشورهای سبز کم رنگ فلسطین را به رسمیت شناخته و اندک ارتباطاتی با اسرائیل نیز دارند و کشورهای مطلقا سبز رنگ موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناخته اند.

شیعیان در کجای معادلات خاورمیانه قرار دارند؟ +نقشه


تصویر فوق نیز میزان توسعه کشورها را بر مبنای شاخص های جهانی و رفاه موجود مورد بررسی قرار داده است. کشورهای خاورمیانه در این مقوله از وضعیت متوسطی برخوردارند.

اسلام آنلاین بازدید : 421 سه شنبه 10 مهر 1397 نظرات (0)
 
در حال خواندن:

شیعه و سنی؛ شباهت ها و تفاوت ها

 
شیعه و سنی؛ شباهت ها و تفاوت ها

 

  • d
اندازه متن Aa Aa

در جریان رقابتها و درگیریهای سالهای اخیر در خاورمیانه، رسانه ها بطور مستمر به «شیعه» و «سنی»، بعنوان دو شاخه اصلی دین اسلام ارجاع می دهند و این دو مفهوم را در جهت روشن کردن ریشه های برخی اختلافات سیاسی موجود، به کار می گیرند.

با وجود اینکه این دو مفهوم به گوش بسیاری از غیر مسلمانان آشناست، با این حال جزییات میان این دو مذهب شیعه و سنی برای بسیاری هنوز مبهم است.

شیعه جنبشی است در اسلام که بیشتر ریشه سیاسی دارد گرچه اختلاف میان سنی و شیعه در بحث امامت ابعاد الهیاتی هم یافته است. پس از مرگ پیامبر اسلام در سال ۶۳۲ میلادی، گروهی که بعنوان شیعیان شناخته شدند خواهان انتقال قدرت سیاسی به علی، داماد و پسر عموی پیامبر و پس از او به فرزندان ذکور علی بودند.

در طول قرنها، اختلافات مذهبی میان شیعیان و سنی ها در راستای تمایزات سیاسی اولیه توسعه یافته است. شیعیان بین ۱۰ تا ۱۳ درصد جمعیت ۱.۶ میلیاردی مسلمانان جهان را تشکیل می دهند. آنها علی را جانشین حقیقی پیامبر و خلیفه الهی می دانند. شیعیان جانشینان پیامبر را «امام» خطاب می کنند که از دانشی الهی برخوردارند.

پیامبر اسلام بطور قطعی جانشینش را مشخص نکرد (ادعایی که مورد قبول شیعیان نیست. شیعیان معتقدند که محمد در جریان مراسم غدیر خم علی را وصی و جانشین خود معرفی کرده است) و جامعه قبیله ای عرب که بتازگی به اسلام گرویده بودند بعد از مرگ محمد به شدت متزلزل شده بود. پیروان محمد با عجله تلاش کردند که جانشین او را منصوب کنند. آنها با اجماع، ابوبکر یکی از نزدیکترین دوستان پیامبر و پدر همسر محمد را بعنوان نخستین «خلیفه» انتخاب کردند.

بر اساس منابع شیعی، محمد، دامادش علی را بعنوان جانشین انتخاب کرده است. اختلاف بین دو گروه بزرگ از مسلمانان از این لحظه تاریخی آغاز شد و کسانی که از علی در برابر ابوبکر دفاع می کردند، بعنوان شیعه شناخته شدند. کلمه عربی «شیعه» به معنای «پیرو» می باشد و اشاره به کسانی دارد که از جانشینی علی بعد از پیامبر حمایت می کردند و بعنوان شیعیان علی شناخته می شوند.

با وجود همه این اختلاف ها علی در دوران سه خلیفه اول مسلمانان یعنی ابوبکر، عمر و عثمان، مشاور آنها بود و بعد از کشته شدن عثمان، در سال ۶۵۶ میلادی بعنوان چهارمین خلیفه مسلمین انتخاب شد و بمدت ۵ سال قدرت را در دست داشت.

اختلاف و شکاف میان دو شاخه اصلی دین اسلام هنگامی بیشتر شد که حسین، پسر علی خلیفه اول مسلمانان، در سال ۶۸۰ میلادی در کربلا توسط نیروهای خلیفه حاکم کشته شد. پس از قتل حسین، خلفای سنی قدرت سیاسی را تصاحب کردند و با تثبیت جایگاه خود شیعیان را به حاشیه زندگی سیاسی راندند.

بر اساس یافته های پژوهشی «مرکز تحقیقات پیو» درباره مذهب و زندگی عامه، در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، حداقل ۴۰ درصد سنی ها معتقدند که شیعیان مسلمان واقعی نیستند. در همین حال شیعیان، اهل سنت را به تعصب مذهبی متهم می کنند و معتقدند که تعصب مذهبی آنها زمینه مناسبی برای افراطگرایی اسلامی ایجاد کرده است.

تفاوتها در اعمال مذهبی

از نظر اعمال مذهبی، شعیان و سنی ها هر دو در طول شبانه روز هفده رکعت نماز می خوانند. با این حال، شیعیان معمولا نماز ظهر و عصر ومغرب و عشا را همزمان به جای می آورند. قرآن محور اصلی تعالیم شیعیان و سنی هاست و دومین منبع مهم شناخت مذهبی برای هر دو شاخه اسلام، «سنت پیامبر» است که از نظر عموم مسلمانان مسیر اصلی زندگی اسلامی را نشان می دهد و بخش مهمی از آن تحت عنوان «احادیث» توسط مسلمانان نقل می شود. با این حال شیعیان سخنان امامان شیعه را نیز تحت عنوان «روایات» حاوی ارزشی همطراز با حدیث می دانند.

از نظر ایدئولوژیک، یکی از تفاوت های مهم میان این دو مذهب را می توان این نکته دانست که شیعیان، «امام» را دارای قدرت و اختیارات روحانی و بعنوان میانجی میان خدا و مومنان در نظر می گیرند. نزد شیعیان، امام تنها جانشین سیاسی ساده پیامبر نیست بلکه او همزمان جانشین معنوی و سیاسی او بر روی زمین است. به همین دلیل، شیعیان نه تنها مانند مسلمانان سنی به حج می روند و مناسک حج برای آنها اهمیت زیادی دارد بلکه به زیارت مقبره یازده تن از ۱۲ امام شیعه (امام دوازدهم شیعیان، مهدی از نظرها غایب است و بر اساس نظر شیعیان روزی ظهور خواهد کرد تا حکومت ایده آل اسلامی را بنا کند) نیز می روند و برای آنها قبر این امامان مقدس و شایسته زیارت است.

شیعیان و سنی ها در اصول دین (توحید، نبوت و معاد) با هم مشترکند، همچنین، قرآن و سنت پیامبر، نماز (با اندکی اختلاف)، روزه و حج از اصول مشترک میان این دو شاخه اصلی از دین اسلام به شمار می رود.

با این حال شیعیان به دو اصل دیگر هم معتقدند و این دو اصل را بعنوان اصول مذهب شیعه مطرح می کنند که شامل عدل الهی و امامت می باشد. از دیگر اعتقادات شیعیان می توان به مواردی چون: خمس (مالیاتی به میزان یک پنجم مال هر فرد که به دو قسمت شامل: سهم امام و سهم سادات تقسیم می شود)، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری (دوست داشتن خوبی ها و اهل حق و دوری گزیدن از بدی ها و اهل باطل).

همچنین یکی دیگر از اصول فرعی مذهب شیعه (فروع دین) – که موضوعی بسیار
بحث انگیز میان متفکران اسلامی است، مفهوم «جهاد» می باشد. بطور کلی متفکران اسلامی جهاد را در دو معنا به کار برده اند: اول: جهاد با نفس و با دشمنان درونی یا نفسانی که با هدف نزدیکی بیشتر به خداوند صورت می گیرد و در منابع گوناگون اسلامی از «جهاد با نفس» بعنوان بزرگترین جهاد یاد کرده اند و دوم: جهاد بر ضد دشمنان بیرونی برای دفاع از اسلام می باشد که می تواند همراه با کاربرد خشونت و یا عدم کاربرد آن باشد.

هلال شیعی

مفهوم «هلال شیعی» اخیرا با توجه بیشتر رسانه ها به تنش های سیاسی در خاورمیانه، برای مخاطبان به مفهومی آشنا تبدیل شده است. گذشته از ابعاد سیاسی این مفهوم، هلال شیعی به مناطق شیعه نشین میان ایران، عراق، سوریه، لبنان و بحرین گفته می شود که به شکلی یک هلال روی نقشه قابل رویت است. ملک عبدالله، پادشاه اردن برای نخستین بار این اصطلاح را در سال ۲۰۰۴ میلادی رسانه ای کرد.

اسلام آنلاین بازدید : 416 یکشنبه 08 مهر 1397 نظرات (0)
شیعه
Hadith Ali.svg
درگاه تشیع
عقاید
فروع نماز • روزه • خمس • زکات • حج • جهاد • امر به معروف و نهی از منکر • تولی • تبری
عقاید برجسته مهدویت: غیبت (غیبت صغری، غیبت کبرا)، انتظار، ظهور و رجعت • بدا • شفاعت و توسل • تقیه • عصمت • مرجعیت، حوزه علمیه و تقلید • ولایت فقیه • متعه • شهادت ثالثه • جانشینی محمد • نظام حقوقی
شخصیت‌ها
چهارده معصوم محمد • علی • فاطمه • حسن • حسین • سجاد • باقر • صادق • کاظم • رضا • جواد (تقی) • هادی (نقی) • حسن (عسکری) • مهدی
صحابه سلمان فارسی • مقداد بن اسود • میثم تمار • ابوذر غفاری • عمار یاسر • بلال حبشی • جعفر بن ابی‌طالب • مالک اشتر • محمد بن ابوبکر • عقیل • عثمان بن حنیف • کمیل بن زیاد • اویس قرنی • ابوایوب انصاری • جابر بن عبدالله انصاری • ابن‌عباس • ابن مسعود • ابوطالب • حمزه • یاسر • عثمان بن مظعون • عبدالله بن جعفر • خباب بن ارت • اسامة بن زید • خزیمة بن ثابت • مصعب بن عمیر • مالک بن نویره • زید بن حارثه
زنان: فاطمه بنت اسد • حلیمه • زینب • ام کلثوم بنت علی • اسماء بنت عمیس • ام ایمن • صفیه بنت عبدالمطلب • سمیه
رجال و علما کشته‌شدگان کربلا • فهرست رجال حدیث شیعه • اصحاب اجماع • روحانیان شیعه • عالمان شیعه • مراجع تقلید
مکان‌های متبرک
مکه و مسجدالحرام • مدینه، مسجد النبی و بقیع • بیت‌المقدس و مسجدالاقصی • نجف، حرم علی بن ابی‌طالب و مسجد کوفه • کربلا و حرم حسین بن علی • کاظمین و حرم کاظمین • سامرا و حرم عسکریین • مشهد و حرم علی بن موسی الرضا
دمشق و زینبیه • قم و حرم فاطمه معصومه • شیراز و شاه‌چراغ • کاشمر و حمزه بن حمزه بن موسی بن جعفر امامزاده سید مرتضی و آرامگاه سید حسن مدرس • آستانه اشرفیه و سید جلال‌الدین اشرف • ری و حرم شاه عبدالعظیم
مسجد • امامزاده • حسینیه
روزهای مقدس
عید فطر • عید قربان (عید اضحی) • عید غدیر خم • محرّم (سوگواری محرم)، تاسوعا، عاشورا و اربعین) • عید مبعث • میلاد پیامبر • تولد ائمه • ایام فاطمیه
رویدادها
رویداد مباهله • رویداد غدیر خم • سقیفه بنی‌ساعده • فدک • رویداد خانه فاطمه زهرا • قتل عثمان • جنگ جمل • نبرد صفین • نبرد نهروان • واقعه کربلا • مؤتمر علماء بغداد • حدیث ثقلین • اصحاب کسا • آیه تطهیر • شیعه‌کُشی
کتاب‌ها
قرآن • نهج‌البلاغه • صحیفه سجادیه
کتب اربعه: الاستبصار • اصول کافی • تهذیب الاحکام • من لایحضره الفقیه
مصحف فاطمه • مصحف علی • اسرار آل محمد
وسائل‌الشیعه • بحارالانوار • الغدیر • مفاتیح‌الجنان
تفسیر مجمع‌البیان • تفسیر المیزان • کتب شیعه
شاخه‌ها
دوازده‌امامی (اثنی‌عشری) • اسماعیلیه • زیدیه • غلاه • واقفیه
منابع اجتهاد
کتاب (قرآن) • سنت (روایات پیامبر و ائمه) • عقل • اجماع


شیعه دومین مذهب بزرگ پیروان دین اسلام است. واژه شیعه شکل مختصر «شیعه علی» یعنی پیرو یا حزب علی بن ابیطالب، نخستین امام، می‌باشد. شیعیان بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از کل جمعیت مسلمانان جهان و ۳۸ درصد جمعیت مسلمانان خاورمیانه را تشکیل می‌دهند.[۱]

هر چند در طول تاریخ شیعه به شاخه‌های متعدد تقسیم شد، اما امروزه تنها سه دسته اصلی شیعه دوازده‌امامی، شیعه اسماعیلی و شیعه زیدی وجود دارد.[۲][۳][۴][۵] امامیه یا شیعه دوازده‌امامی بزرگترین شاخه شیعه می‌باشد و اغلب اصطلاح شیعه به‌طور پیش‌فرض برای آن به کار می‌رود. مذهب شیعه مبتنی بر تفسیری از قرآن و سنت محمد می‌باشد که از طریق امامان شیعه بیان و تعلیم شده‌است.

وجه مشترک اعتقادات تمام شیعیان، باور به انتصاب علی بن ابیطالب برای جانشینی محمد، پیامبر اسلام، و امامت پس از وی از سوی خداوند است. شیعیان معتقدند فقط خداست که می‌تواند شخصی را برای حفظ اسلام، تعلیم شریعت و رهبری امت به عنوان امام نصب نماید. شیعیان دلایل عقلی و نقلی متعددی برای این موضوع بیان می‌کنند :

محتویات

  • ۱ دلایل عقلی
  • ۲ دلایل نقلی
  • ۳ دسته های مختلف شیعیان
  • ۴ تعریف در لغت و اصطلاح
  • ۵ باورها
    • ۵.۱ امامت
      • ۵.۱.۱ حکومت اسلامی
    • ۵.۲ عصمت
  • ۶ زیر شاخه‌های شیعه
    • ۶.۱ فرقه غالب
  • ۷ خاستگاه
  • ۸ امامان شیعیان دوازده امامی
  • ۹ فقه
  • ۱۰ علایم ظاهری شیعیان
  • ۱۱ جغرافیای تشیع
    • ۱۱.۱ شیعه شدن ایرانیان
  • ۱۲ شیعه واقعی
    • ۱۲.۱ خصوصیات شیعه واقعی
  • ۱۳ مراجع تقلید شیعه
  • ۱۴ کتاب‌شناسی
  • ۱۵ نگارخانه
  • ۱۶ جستارهای وابسته
  • ۱۷ منابع
  • ۱۸ پانویس
  • ۱۹ پیوند به بیرون

دلایل عقلی

خداوند ولی مردم است و هیچ کس غیر از خداوند هیچ حقی به دیگری ندارد حتی بر خود. بنابراین لازم است خداوند ولی مردم را معرفی کندو هرکسی که او برگزیند باید اطاعت شود.[۶]

دلایل نقلی

روایات زیادی در کتب شیعه و اهل تسنن در مورد جایگاه و امامت اهل بیت وجود دارد: اول: آیه تطهیر: آیه ۳۳ ، سوره احزاب دوم: آیه مباهله: آیه ۶۱ ، سوره ال عمران سوم: آیه اولی الأمر: آیه ۵۹ ، سوره نسا چهارم: آیه اولی الارحام: آیه ۶ ، سوره احزاب پنجم: آیه ولایت :آیه ۵۵ ، سوره مائده[۷]

دسته های مختلف شیعیان

دسته‌های مختلف شیعیان در خصوص شرایط امامت، اشخاصی که به عنوان امام منصوب شده‌اند و مأموریت امام اختلاف نظر دارند و بر اساس تفاوت دیدگاهشان در موضوع امامت شاخه‌های شیعه از هم متمایز می‌شوند. برای مثال زیدیه قیام به شمشیر را از ویژگی‌های امام می‌دانند در حالی که اسماعیلیه و امامیه بر علم و عصمت امام تأکید دارند. اکثر قریب به اتفاق شیعه، جز معدودی از فرقه‌ها نظیر ناووسیه، امام را مردی از فرزندان فاطمه زهرا می‌دانند.

به لحاظ تاریخی شیعه در سده نخست به عنوان یک گروه از مسلمانان شکل گرفت. برخی این شکل‌گیری را در زمان حیات پیامبر و عده‌ای پس از وفات وی در اختلاف بر سر جانشین او می‌دانند. از زمان خلافت علی بن ابیطالب، شیعه علی به عنوان یک اجتماع متشکل ایجاد شد و بخصوص پس از واقعه عاشورا دسته‌های متعدد شیعه نظیر ناووسیه، زیدیه و امامیه ظهور کردند و در اواخر سده نخست و اوائل سده دوم به صورت مذهب فقهی و کلامی صورتبندی شدند.

تعریف در لغت و اصطلاح

شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.[۸][۹] در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفته‌است. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص دربارهٔ یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی[۱۰] و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد می‌کند.[۱۱] در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغوی‌اش برای پیروان افراد مختلفی به کار می‌رفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی‌طالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابی‌سفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق می‌شود.[۱۲]

واژه شیعه در زمان حیات پیامبر از طرف ایشان به دوست داران علی بن ابی طالب گفته شد. پس از وفات پیامبر کسانی که معتقد به اولویت علی ابن ابی طالب برای خلافت بودند شیعه نامیده می‌شدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان امام پنجم شیعیان فقط در محبت به اهل بیت و اعتقاد به شایستگی انحصاری آن‌ها برای حکومت مسلمین بود. از زمان امام پنجم شیعیان - محمد بن علی ملقب به باقر - به تدریج شیعه به عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی درآمد. در زمان امام ششم - جعفر ابن محمد صادق - با گسترش مباحث کلامی شیعیان (پیروان ایشان) از نظر کلامی نیز در کنار معتزله و اشاعره مکتب ویژه خود را پایه‌گذاری کردند.[۱۳] از زمان امام ششم شیعیان (شیعیان غیر زیدی) - جعفر ابن محمد صادق - و به دلیل پرهیز ایشان از تلاش برای دستیابی به قدرت سیاسی در سایه جدال بین امویان و عباسیان در بین غالب شیعیان اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام قائم آل محمد (که شناخته شده نبود) تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به همین دلیل شیعیان تا سال‌ها بعد همواره از امامان بعدی در مورد اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو می‌کردند.[۱۴]

اکنون «شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است.[۱۵][۱۶] همچنین است که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده‌است:

ما نزد رسول‌الله بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد در این هنگام پیامبر فرمودند: «قسم به کسی که جان من در قبضهٔ قدرت اوست این مرد (اشاره به علی) و شیعهٔ او روز قیامت رستگارانند» آنگاه بود که آیه خیرالبریه نازل شد.[۱۷]

 

  • إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولٰئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ[۱۸]

باورها

باورهای سازمان‌یافته و کلامی شیعه امروز بر این است که تبیین و تفسیر امر دین پس از پیامبر و اداره امور مسلمانان بر عهده اشخاصی است، که از سوی خدا معین شده و دارای ویژگی‌هایی همچون عصمت و عدالت هستند، این افراد امام نامیده می‌شوند. نخستین امام شیعیان علی است. بر پایه باور شیعه، اصول دین شیعیان پنجگانه‌است و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. اصل عدل بین شیعیان و معتزله تا حدی مشترک است و اصل امامت ویژه این مذهب‌است. شیعیان همچنین مانند بسیاری دیگر از فرق اسلامی بر معاد جسمانی بسیار تأکید دارند[۱۹] و گرچه برخی شبهه‌ها و احتمالات دربارهٔ روحانی بودن معاد مطرح شده‌است،[۲۰] اما همواره از طرف علمای شیعه و سنی از جمله شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی جواب داده شده و بر جسمانی بودن معاد تأکید شده‌است، تا آنجا که ابن سینا با آنکه معاد را در دو صورت جسمانی و روحانی قابل تصور می‌داند، اما می‌گوید: ... معادی که در شرع نقل شده‌است، راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق إخبار پیامبر نیست؛ و آن معادی‌ست که برای بدن است… [۲۱] اگرچه قرنها پس از وی، صدرالمتالهین شیرازی به اثبات آن فائق آمد.[۲۲] و در واقع اینکه، این ضرورت در دین، اعتقاد به معاد جسمانی است نه معاد مادّی و طبیعی.[۲۳]

همچنین شیعیان قرآن را کتابی محفوظ می‌دانند[۲۴] و همه آن‌ها مدعی پیروی از قرآن و سنت محمد هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر می‌داند.

باور به ظهور یا بازگشت منجی (نجات دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنی‌اسرائیل‌اند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز می‌توان گونه‌های مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصاً فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بوده‌است. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابیطالب می‌دانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق می‌دانند. اما باور شیعیان اثنی‌عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی می‌نامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.

اعتقاد به رجعت به معنای زنده شدن بعضی از مردگان در این دنیا و در هنگام ظهور مهدی، از دیگر باورهای شیعه‌است، برخی از علمای شیعه، رجعت را از ضروریات شیعه نمی‌دانند،[۲۵] اما هیچ‌یک به دلیل ادله عقلی و نقلی و قرآنی آن را انکار نمی‌کنند.[۲۶] اگرچه برخی ادیان و حتی فرق اسلامی به گونه‌هایی از بازگشت به زندگی پس از مرگ در اشکال مختلفی چون بازگشت روح در بدنی دیگر یا به تناسخ یا به شکل حلول باور دارند، اما دیدگاه به خصوص شیعه در رجعت، یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌های شیعه با دیگران است، بدین معنی که شیعیان نه تنها به معاد جسمانی باوری عمیق دارند، بلکه معتقدند که در آخر زمان و پس از ظهور قائم آل محمد،[۲۷] برخی از انبیاء مانند عیسی مسیح و اولیاء خدا مانند مالک اشتر و برخی از امامان شیعیان و همچنین برخی از اشقیاء و بدکاران دورانهای بشری رجعت نموده، به دنیا بازمی‌گردند. بدین ترتیب در آخرالزمان، نیکوکاران بر دنیا حکم رانی نموده و بدکاران به مجازات خواهند رسید.[۲۸]

مدفن علی ابن موسی امام هشتم شیعیان
مدفن علی ابن موسی امام هشتم شیعیان

امامت

شیعه معتقد است قرآن و سنت پیامبر اسلام برای ایمان حقیقی لازم و کافی است. یک مسلمان برای شناخت وظیفه خود و سلوک به سوی خدا در هر زمان نیازمند پیشوایی است، که راه‌شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند؛ در غیر این صورت هر کس بر اساس تشخیص شخصی‌اش امر دین را تفسیر می‌کند و گمراه می‌گردد. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی می‌گردد؛ بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام ویژگی‌ها و مسئولیت‌های متعددی از جمله تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم دارد. خلافت پایین مرتبه‌ترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست می‌یابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنان‌که علی در زمان خلافت می‌گوید:

«اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفته‌است تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وامی‌نهادم. (خلافت را نمی‌پذیرفتم)»[۲۹]

در بین اکثریت علما و عامه شیعه چنین پنداشته می‌شود که امامان نایبان پیامبر در حکومت و معتبرترین مفسران قرآن و سنت پیامبر محسوب می‌شوند. امامان به دلیل دارا بودن مقام قرب و بندگی خدا منشأ برکات الهی دانسته می‌شوند اما اعتقاد به نیابت آن‌ها در خلقت، تقسیم رزق و تشریع را به عنوان غلو یا زیاده روی می‌دانند. در تمام ادوار حتی در زمان حیات امامان شیعه افراد و گروه‌هایی معتقد به وجود کاملاً فراطبیعی برای امامان بودند. این گروه‌ها به صورت رسمی همواره در اقلیت بودند اما برخی از اعتقادات و روایات آن‌ها پس از دوره غیبت وارد اعتقادات عامه شیعیان شد.[۳۰]

حکومت اسلامی

از نظر شیعه، حکومت تنها از آن خداست و هر حاکمی که از جانب خداوند حکم نکند و فرمانش حق نباشد، لزوماً به باطل حکم کرده و طاغوت می‌باشد. (چرا که بعد از حق چیزی جز باطل نیست[۳۱])[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] و دروغ‌زن به خدا و پیامبر او و غاصب ولایت آن‌ها خواهد بود و مخالفت با آن واجب است، مگر از باب تقیه. بنابراین، شیعیان معتقدند که خداوند امامانی را از جانب خود تعیین و مشخص نموده‌است و تنها آنان شایستگی تشکیل حکومت و قرار گرفتن در رأس آن را دارند و اطاعت از هر حاکمی غیر از آن‌ها، شرک تلقی شده و موجب جاودانگی در آتش خواهد شد.[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] در نگاه شیعیان خداوند در تمامی زمان‌ها یک نفر را به عنوان امام یعنی سرپرست الهی قرار داده‌است و زمین هرگز از «حجت» خالی نیست اما این راهبران الهی، همان گونه که در بالا گفته شد، تنها زمانی دست به تشکیل حکومت می‌زنند که اقبال و خواست عمومی برای این امر وجود داشته باشد. شیعیان علت عدم ظهور و تشکیل حکومت آخرین امامشان -که وی را منجی می‌خوانند- را نیز عدم خواست واقعی مردم برای تشکیل حکومت الهی می‌دانند.[۵۰] در فقه شیعی، نظریه‌ای وجود دارد که دایره اختیارات فقیه جامع‌الشرایط را در حد حاکمیت می‌داند و اگر چه در دایره اختیارات فقیه اختلاف نظر وجود دارد اما کسانی که قائل به گستردگی اختیارات ولی فقیه هستند معتقدند او حق حاکمیت دارد و دستورها او به لحاط حاکمیتی نافذ است. در واقع ولایت فقیه، نظریه‌ای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان می‌کند.[۵۱] نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شده‌است. ولایت محدود فقیه از جمله حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح و مورد بحث بوده و در ارتباط نزدیک با نهاد مرجعیت است. اما در نظریهٔ ولایت سیاسی فقیه که بیش از همه توسط روح‌الله خمینی مطرح و تشریح شده، این ولایت اساس نظم سیاسی دورهٔ غیبت را تشکیل می‌دهد و فقیهان جانشین امام در اجرای سیاست‌ها و مسائل حکومتی و سایر امور مربوط به امام معصوم (به جز جهاد ابتدایی) محسوب می‌شوند.[۵۲][۵۳]

عصمت

واژه «عصمت» در لغت عربی به معنای نگاه داشتن، حفاظت و ممانعت است.[۵۴] اما این کلمه در اصطلاح علم کلام، به معنای مصونیت از گناه یا لغزش برای برخی از انسان‌ها مانند پیامبران و امامان آمده‌است. نظریه عصمت در مورد امامان شیعه نخستین بار توسط هشام ابن حکم از متکلمین مهم شیعه و از اصحاب امام ششم شیعیان پیشنهاد شد.[۵۵] دانشمندان علم کلام اسلامی مانند خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد و علامه حلی در شرح تجرید، به این نکته اشاره کرده‌اند که بحث عصمت در سه سطح مطرح می‌گردد:

سطح اول: عصمت به معنای باز دارندگی از اشتباه در ابلاغ رسالت. در این زمینه دانشمندان علم کلام اعم از اهل تشیع و اهل تسنن، عصمت به معنای یادشده را در مورد پیامبر اسلام تأیید می‌کنند. زیرا آیه سوم از سوره نجم با صراحت این امر را بیان کرده‌است که هرگز پیامبر از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید و سخن او چیزی جز وحی الهی نیست.[۵۶]

سطح دوم: عصمت به معنای باز دارندگی از گناه و معصیت. در این زمینه عموم علمای علم کلام شیعه، معتقد به عصمت پیامبران و امامان و فاطمه زهرا هستند.[۵۷]

سطح سوم: عصمت به معنای باز دارندگی از هرگونه لغزش و اشتباه. در این زمینه میان دانشمندان علم کلام شیعه اتفاق نظر نیست، اما از نظر اکثریت آنان، پیامبر اسلام، دخترش فاطمه زهرا و ائمه شیعیان در مرتبه‌ای قرار دارند که از هر گونه خطا و اشتباه مبری می‌باشند. از این رو به آنان معصوم گفته می‌شود. در مقابل اکثریت یادشده، برخی از دانشمندان شیعه مانند شیخ صدوق در مبحث «سهو النبی»، صدور لغزش‌های کوچک در قضایای شخصی و غیر مبحث ابلاغ و حی و رسالت را محال نمی‌شمارند.[۵۸][۵۹][۶۰][۶۱]

زیر شاخه‌های شیعه

دین اسلام در اصل دارای یک مذهب و یک مرام بوده‌است. اما این دین به مرور زمان به زیر شاخه‌های بسیار دسته‌بندی گردید. شیعیان نیز از سده دوم هجری به بعد به چندین زیرگروه منشعب شده‌اند. امروز بیشتر شیعیان را «شیعیان دوازده امامی (اثناعشری)» تشکیل می‌دهند. مهم‌ترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شده‌اند، عبارت‌اند از اسماعیلیان، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. تمام این مذاهب علی‌رغم تفاوتهای آشکار اعتقادی و فقهی در مسئله ضرورت «امامت» اشتراک نظر دارند. البته تفسیر هر یک از امام و مصداق آن منحصر به فرد است.

مفاتیح‌العلوم شیعیان را به شش زیرگروه بخش می‌کند، اثنی عشری معتقد به دوازده امام، زیدیه (پیروان زید بن علی)، کیسانیه (پیروان کیسان غلام علی بن ابیطالب)، عباسیه (منسوب به آل عباس بن عبدالمطلب)، غالیه، و امامیه[نیازمند منبع]. وی امامیه را به ۷ تیره تقسیم می‌کند، ناووسیه (منسوب به عبدالله بن ناووسمفضلیه (منسوب به مفضل بن عمرقطعیه (که وفات موسی بن جعفر را تأیید کرده‌اند)، شمطیه (منسوب به یحیی بن اشمط)، واقفیه (که در امامت موسی بن جعفر متوقف شده‌اند و وی را زنده می‌دانند)، ممطوره، و احمدیه (منسوب به احمد بن موسی بن جعفر که وی را امام هشتم خود می‌دانند). در کتاب فرهنگ فرق اسلامی از دکتر محمدجواد مشکور زیرشاخه‌های بیشتری برای شیعه ذکر شده‌است.

فرقه غالب

شیعه دوازده امامی در ابتدای قرن بیست و یکم، بزرگ‌ترین شاخه از فرق شیعه است.[۶۲]

خاستگاه

پیامبر اسلام ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱ مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش عایشه در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت.[۶۳][۶۴] گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.[۶۵] این امر درحالی بود که، علی[۶۶] به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند،[۶۷] نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود.[۶۸][۶۹] گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۷۰]

این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.[۷۱][۷۲] علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.[۷۳] به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۷۰] بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدید می‌آورد.[۷۴]

همه شیعیان معتقد به انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر (و آیاتی چون آیه ولایت[۷۵] و آیه تطهیر[۷۶] و احادیث متواتر دیگر، همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین)[۷۷] علی را امام بر حق می‌دانند، اما اهل سنت به شورا اعتقاد دارند.

شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل[نیازمند منبع] است.

هم چنین شیعیان در اثبات حقانیت خود به روایاتی از پیامبر اسلام در منابع اهل سنت استناد می‌کنند، که در آن‌ها به «شیعه علی» اشاره شده‌است. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت می‌کند زمانی پیامبر رو به علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.»[۷۸] علامه امینی از علمای شیعه‌است که از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار است. وی تمامی روایات دربارهٔ واقعه غدیر را از کتب اهل سنت جمع‌آوری نموده و در چهل مجلد الغدیر منتشر نمود.

برخی، تشیع را به فردی به نام عبدالله بن سبا نسبت می‌دهند. اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غالیان شیعه و مؤسس فرقه سبائیه می‌دانند که قائل به الوهیت علی بوده‌است و به همین دلیل مورد لعن و تکفیر علی بن ابیطالب واقع شده‌است و حتی برخی اخباری نقل می‌کنند که وی و پیروانش، به دستور علی در آتش سوزانده شده‌اند. مرتضی عسکری در کتاب خود و هم چنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه می‌دانند.[۷۹]

برخی از اهل سنت، نظیر شیخ شلتوت، مفتی اعظم الازهر معتقدند که تقلید از فقه مذهب جعفری، نظیر مذاهب چهارگانه اهل سنت معتبر است.[۸۰]

امامان شیعیان دوازده امامی

اکثریت شیعه، را شیعه امامیه یا اثنی‌عشری (دوازده امامی) تشکیل می‌دهد، از آن جا که آنان جانشینان پیامبر اسلام را ۱۲ نفر می‌دانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شده‌اند.[۸۱]

نام و خصوصیات امامان دوازده‌گانه در احادیثی که از پیامبر اسلام روایت شده، بیان گردیده‌است. آنان عبارتند از:

  1. امام علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین
  2. امام حسن بن علی (حسن مجتبی)
  3. امام حسین بن علی (سید الشهدا)
  4. امام علی بن الحسین (سجاد/زین العابدین)
  5. امام محمد بن علی (باقر)
  6. امام جعفر بن محمد (صادق)
  7. امام موسی بن جعفر (کاظم)
  8. امام علی بن موسی (رضا)
  9. امام محمد بن علی (تقی/جواد)
  10. امام علی بن محمد (نقی/هادی)
  11. امام حسن بن علی (حسن عسکری)
  12. امام حجت بن الحسن (المهدی)

فقه

مذهب فقهی شیعیان دوازده‌امامی به فقه امامیه مشهور است.

علایم ظاهری شیعیان

در روایتی از حسن بن علی العسکری نقل شده‌است: «نشانه و علامتِ مؤمن (شیعه) پنج چیز است: ۱–۵۱ رکعت نماز [در شبانه‌روز] خواندن (۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت مستحبی و نافله روزانه)، ۲- زیارت کردن امام حسین در روز اربعین، ۳- انگشتر را در دست راست نمودن، ۴- پیشانی را در سجده بر خاک نهادن، ۵- بسم الله الرحمن الرحیم را [در نمازها] بلند گفتن.»[۸۲]

یکی دیگر از نشانه‌های ظاهری شیعیان شهادت دادن به ولایت و خلافت بلافصل علی بن ابیطالب و امامان بعد از او در اذان (با ذکر اشهد ان علیاْ ولی‌الله یا نظایر آن) می‌باشد؛ که شهادت ثالثه نامیده می‌شود. البته گواهی دادن به ولایت علی بن ابیطالب در اذان به عنوان استحباب و تبرک گفته می‌شود و از اجزای اصلی اذان نیست. گر چه شهادت به ولایت علی بن ابی طالب در این زمانه شعار مذهب شیعه محسوب می‌شود، ولی برخی مراجع تقلید معتقدند که این عبارت باید طوری گفته شود که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد.

جغرافیای تشیع

نقشه پراکندگی مذاهب اسلامی.

شیعیان حدود ۱۶٪ تا ۳۰٪ از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهند.[۸۳] بیشتر شیعیان دوازده‌امامی در هند، ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند یمن و بحرین زندگی می‌کنند. بر اساس آمار سیا ورلد فکت‌بوک ۸۹ درصد مردم ایران[۸۴] ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم عراق،[۸۵] ۸۵ درصد مردم جمهوری آذربایجان[۸۶] و ۳۰ درصد مردم کویت[۸۷] و ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم افغانستان[۸۸][۸۹] و ۱۶ درصد مردم امارات متحده عربی[۹۰] شیعه دوازده‌امامی هستند. از شیعیان لبنان، عربستان سعودی، بحرین و قطر آمار دقیقی در دست نیست. همچنین بنابر آمار ۲۰٪ مردم پاکستان[۹۱] شیعه هستند که بخشی از آن‌ها بخصوص در کشمیر[نیازمند منبع]، اسماعیلی هستند. شیعیان یمن، عمدتاً از زیدیه هستند، اما از آنان نیز آمار دقیقی در دست نیست. همچنین ۲۰ درصد از مردم شیعه ترکیه موسوم به علوییون[۹۲][۹۳] و شیعیان سوریه نیز علوی هستند.

کشورهای دارای اکثریت شیعه ایران، عراق، آذربایجان، و بحرین هستند.[۹۴][۹۵] همچنین شیعیان بزرگترین گروه مذهبی در لبنان هستند. شیعیان ۳۶٫۳٪ از کل جمعیت و ۳۸٫۶٪ از جمعیت مسلمان خاورمیانه هستند.[۹۶]

شیعه شدن ایرانیان

حرم فاطمه معصومه در قم دختر امام هفتم شیعیان
حرم فاطمه معصومه در قم، دختر امام هفتم شیعیان

در مورد گرایش ایرانیان به تشیع نظرهای گوناگونی ابراز شده‌است. برخی معتقدند در زمان تشکیل حکومت صفویه ایران در شمار کشورهای سنی مذهب قرار داشت که با قدرت گرفتن دولت صفوی و به تصمیم شاه اسماعیل، مذهب رسمی کشور از تسنن به تشیع تغییر یافت. از نظر این گروه، از آنجا که دولت صفوی در رقابت شدید با دولت عثمانی بود، شاهان شیعه صفوی به ویژه مؤسس آن شاه اسماعیل، در تغییر مذهب ایران سعی وافر به خرج دادند تا ایرانیان را از فرمان‌پذیری پادشاه عثمانی (که خود را خلیفه رسول‌الله می‌دانست) خارج کنند وگرنه استقرار دولت مستقل ایرانی ناممکن می‌نمود. چنین شد که شاه اسماعیل صفوی با بهره جستن از ارتش خود و ورود فاتحانه به تبریز این شهر سنی‌نشین را پایتخت دولت تازه تأسیس خود قرار داد و در سال ۱۵۰۱میلادی (۹۰۷ هجری) تشیع را مذهب رسمی ایران اعلام کرد. شاه اسماعیل افزون بر ارتش خود، از روحانیان و مبلغان شیعه کمال استفاده را برد تا مذهب شیعه را در سرتاسر قلمرو خود بگستراند. روحانیان شیعه در دربار شاهان صفوی از ارج و منزلت بالایی برخوردار بودند. این شد که شیخ بهایی از بزرگان علمای شیعه لبنان در سن ۱۳ سالگی به همراه پدرش از بعلبک به قزوین کوچ کرد. پدرش هنگامی که او ۱۷ سال بیش نداشت از سوی شاه طهماسب به شیخ‌الاسلامی قزوین و خودش در ۴۳ سالگی به شیخ‌الاسلامی اصفهان منصوب شد. بدین ترتیب ریشه ارتباط تنگاتنگ شیعیان ایران و لبنان به قرن ۱۶ میلادی بازمی‌گردد.[۹۷]

معروف است که شاهان صفوی در کنار ارتش مجهز خود همواره شیخ‌الاسلام‌ها (لقب مبلغان شیعه) را همراه می‌بردند. برخی تاریخ نویسان سنی این روش را با طعن و کنایه تبشیر شیعی (به مثابه گروه‌های تبشیری مسیحی) نام نهاده‌اند.[۹۸] البته، شیعه کردن ایران بدون خون‌ریزی صورت نگرفت و چندین هزار تن از سنی‌های ایرانی در جریان آن کشته شدند یا به سرزمین‌های سنی نشین پناه بردند.[۹۹]

از سوی دیگر، گروهی با رد ادعای گروه اول، معتقدند شاه اسماعیل جوانی ۱۴ ساله بود و نمی‌توان پذیرفت که حامیان وی سنی باشند و برضد مذهب خود و در حمایت از تشیع از شاه جوان حمایت کنند؛ بنابراین، در ایران آن زمان شیعیان بسیاری بوده‌اند که صفویه به اتکای آنان توانسته‌اند قدرتی تشکیل دهند و با حکومت عثمانی سنی‌مذهب مقابله کنند و در نهایت حکومت تشکیل دهند.

به گفتهٔ آنان، بدیهی است که استقرار و نفوذ هر مذهب در میان هر قومی تدریجی است. به نظر می‌رسد از زمانی که اولین ایرانی به تشیع گرایش یافته تا زمانی که تشیع در ایران فراگیر شده حدود ده قرن به طول انجامیده باشد. اتفاقاتی که طی این ده قرن به وقوع پیوست باعث فراگیری تشیع در ایران شد که می‌توان آن‌ها را این‌گونه مرور کرد:

  1. سلمان فارسی، صحابهٔ پیامبر اسلام، ایرانی و شیعه بود و در یمن نیز ایرانیانی متمایل به تشیع بودند. یمنیان در زمان حیات پیامبر اسلام ایمان آوردند و از همان زمان با علی بن ابی‌طالب آشنا شدند، و این در حالی بود که ساحل خلیج فارس تا یمن تحت نفوذ ایران بود.
  2. در دورهٔ خلیفهٔ دوم، وی تبعیض‌هایی بین عرب و عجم قائل شد که موجب آزردگی خاطر ایرانیان شد. پس از کشته‌شدن خلیفهٔ دوم به دست یک ایرانی، فرزند وی چند تن از ایرانیان مدینه را به قتل رساند، اما وقتی علی بن ابی‌طالب به حکومت رسید، اعلام کرد که بین عرب و عجم تفاوتی نیست و این باعث شد تا ایرانیان به وی گرایش پیدا کنند که محب اهل بیت پیامبر اسلام بودند.
  3. در طول تاریخ، برخی از شاگردان جعفر بن محمد و دیگر ائمه در ایران حضور یافتند و مکتب اهل بیت را تبلیغ و ایرانیان را به مذهب آنان دعوت می‌کردند.
  4. حضور علی بن موسی الرضا در خراسان عامل دیگری است که به تقویت شیعیان در ایران انجامید.
  5. بسیاری از «امام‌زادگان» به ایران آمدند و پراکندگی آنان در سراسر ایران عامل دیگری در گسترش تشیع در ایران شد. از جملهٔ آنان باید اشاره کرد به حضور فاطمهٔ معصومه در قم، احمد بن موسی شاه چراغ در شیراز، عبدالعظیم حسنی در ری و سلطان علی بن محمد باقر در مشهد اردهال کاشان.
  6. در عصر سلاطین شیعهٔ آل بویه، موجبات تبلیغ مکتب تشیع بیش از پیش فراهم شد و کتب مهم شیعی مثل تهذیب و استبصار و الکافی و من لایحضره الفقیه در این زمان تألیف شد. بزرگانی از شیعه چون شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و سید رضی توانستند در این عصر اسلام شیعی را به مردم معرفی کنند.
  7. در دورهٔ ایلخانان، حضور علامه حلی به مدت ده سال در ایران و آزادی وی در بیان احکام و مهارت او در فقه و کلام و نیز تلاش‌های خواجه نصیرالدین طوسی عامل دیگر تقویت بنیاد تشیع در ایران است.
  8. حلقهٔ آخر این جریان تأسیس دولت صفویه و اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی و حضور و دعوت از علمای شیعه از سراسر جهان اسلام است.[۱۰۰]

شیعه واقعی

شیعه واقعی یکی از موضوعات مهم در الهیات شیعه است که به بیان مفهوم واقعی و تعریف شیعه می‌پردازد.

خصوصیات شیعه واقعی

اما ششم شیعیان خصوصیات شیعه واقعی را چنین بیان می‌کند:

«یا جابِرُ! أَیَکتَفِی مَنِ انتَحَلَ التَّشَیُّع أن یَقُولَ بِحُبِّنا أهل البَیتِ، فَوَالله ما شیعَتُنا إلا مَنِ اتّقی الله وأطاعَهُ، وما کانُوا یُعرَفُون إلا بِالتَّواضُعِ والتَّخَشُّعِ وأَداءِ الأمانَةِ وکَثرَةِ ذِکرِ اللهِ والصَّوم والصَّلاة والبِرِّ بِالوالدینِ و التَّعاهُدِ لِلجیرانِ مِن الفُقراءِ وأَهلِ المَسکَنَة والغَارِمِینَ والأیتامِ وصِدقِ الحَدیثِ وتَلاوَةِ القُرآنِ وکَفِّ الأَلسُنِ النَّاس إلا مِن خَیرِ وکانُوا أُمَناءَ عَشائِرِهِم فِی الأَشیاءِ؛ یَا جَابرُ! ما یَتَقرَّبُ العَبدُ إلَی الله تبارک وتعالی إلا بِالطّاعَةِ، و مَا مَعنَا بَرائَةٌ مِنَ النّارِ ولاعَلَی الله لأحَدٍ مِنکُم حُجَّةٌ، مَن کَانِ لله مُطیعا فَهُو لَنا وَلِیٌّ و مَن کان لِلّه عَاصِیاً فَهُو لَنا عَدُوٌّ، و ماتَنالُ وِلایَتُنا بِالعَمَل والوَرَعِ»

ای جابر! آیا کسی که خود را به شیعه ببندد و منتسب کند، همین بس باشد که دوستی ما خاندان را دارد؟ به خدا جز کسی که تقوای خدا را داشته و او را فرمان برد، شیعه ما نباشد. شیعه‌های ما شناخته نمی‌شوند جز به تواضع، خشوع، امانت داری، کثرت یاد خدا، روزه، نماز، نیکی کردن به پدر و مادر، وارسی حال همسایگان نیازمند و مستمند و بدهکار و یتیم، راستگویی، خواندن قرآن و نگه داشتن زیان از مردم جز به ذکر خیر. آن‌ها در هر چیز امین خویشان خود هستند… ای جابر! جز با اطاعت نمی‌توان به خداوند تبارک و تعالی نزدیک شد و ما برات آزادی از دوزخ برای کسی نداریم و احدی را برخدا حجّتی نیست. هر که مطیع خداست، دوست ما است و هر که نافرمانی خدا کند، دشمن ماست. به ولایت ما جز با عمل و ورع نمی‌توان رسید.

[۱۰۱]

مراجع تقلید شیعه

کتاب‌شناسی

  1. اصول کافی
  2. من لا یحضره الفقیه
  3. تهذیب
  4. استبصار
  5. بحارالانوار
  6. فروع کافی
  7. الغدیر
  8. آثار الشیعه الامامیه
درباره ما
به وب سات اسلام انلاین خوش آمدید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از سایت ماخوشتان آمد
    آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 1425
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 55
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 82
  • باردید دیروز : 40
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 17
  • بازدید هفته : 122
  • بازدید ماه : 315
  • بازدید سال : 6,660
  • بازدید کلی : 1,851,073